تک پارتی کوک

تک پارتی کوک


ویو کوک
چند روزه دیگه کنسرت داشتیم و باید این چند روزو حسابی تمرین میکردم
و ا.ت هم ازم خواسته بود که ببرمش سفر ولی خب کار داشتم

ویو ا.ت
با خوشحالی چمدون خودم و کوک بستم که فردا بریم سفر
انقد خوشحال بودم چون بلاخره بعد ماه ها میخوام برم سفر

شب
کوک:سلام(با لحن خسته)
ا.ت:سلام عشقم برو لباستو عوض کن بیا شام بخوریم
کوک:باشه
ا.ت:کوک ببینم تورو(دستش رو گذاشت رو پیشونی کوک)
وای خدای من پسر تو چرا انقد تب داری
کوک:ا.ت دلم کن ترو خدا حالم خوب نیست
ا.ت:فکر کردی همین طوری ولت میکنم برو بخواب برات سوپ درست کنم
کوک: ا.ت ولی من
نزاشت که حرفش تموم شه که
گفت:ولی چی میخوای کار کنی نمیزارم همین که گفتم حالا هم برو بخواب
رفت و خوابید ا.ت هم حسابی از کوک مراقبت کرد تا کوک خوب شد
کوک:ا.ت ازت ممنونم که به خاطر من حتی از سفرت که انقد برات مهم بود دست کشیدی
ا.ت:چون اون سفر بلاخره یهروز تموم میشد ولی من مطمعنم که تو هیچوقت ترکم نمیکنی برای همینه که تورو انتخاب کردم ولی تو باید بهم قول بدی که یه سفر ببریم
کوک:همینه که انقد عاشقتم🙂و پیشونیشو بوسید

پایان☺️
درخواستی
دیدگاه ها (۵)

تک پارتی تهیونگویو ا.ت امروزم با صدای این بی صاحاب بلند شدم ...

تک پارتی جینویو ا.تدوباره جاهای شیرین خوابم بود که این کوفتی...

تک پارتی کوکا.ت بیوچند روزه که پریود شدم کوک هم نمیدونه خودم...

تک پارتی جیمینا.ت ویودیروز سر یه چیز مسخره با جیمین دعوا کرد...

⁶³ا/ت: “اصرار نکردم. می‌تونی نیای.”کوک: “نه دیگه، گفتی پدربچ...

تکپارتی اسمات کوک درخواستی

پارت ۸۲ فیک ازدواج مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط