«عشق پولی پارت۹»
«عشق پولی پارت۹»
❌اسماته جنبه نداری نخون❌
+هه هه هیون؟؟؟
هیون یه نیش خند ترسناک زد و لباسشو در اورد دکمه هارو باز کرد بعدش رسید ب کمر بند بعدش اومد طرفم
=بهتره ک دختر خوبی باشی همکاری کنی و جیغ نزنی در این صورت بت سخت نمیگیرم اگرم میخوای سختش کنی بهت رحم نمیکنم
+ه.هه.هیون تروخداا بزار برممم التماست میکنممم(گریه شدید)
=خب باید برای اینکه اینکارو انجام بدم راضیم کنی(همون راضیایی ک منحرفا فهمیدن😂👌) دیگه؟؟(خنده شیطانی)
ا/ت هم با اون حرفش خل شد و همونطور ک هیون نزدیک ت میومد ا/تاز کنارس در رفت و یکی از گلدون بزرگارو ورداشت با سنگینی تمام بلند کردو طرف هیون دویید و هیون یا قیافه پوکر فیس با ی ضربه خیلی کوچیک (با ی انگشت)گلدون و انداخت و شکست و لباسای ا/ت رو جر داد و ا/ت درحال گریه کردنو التماس کردن بود
=حالا ک اینکارو کردی تا صبح باید زیرم جون بدی دیگ نمیزارم بری پیش خانوادت و بهتره خفه شی و بی صدا گریهکنی هرچندک خنده و همکاری کردن بیشتر بهت میاد همونطور ک تو مدرسه بهت گفته بودم تورو مال خودم میکنم(گایز تو مدرسه یبار بهش گفته بود من یروز تورو واسه همیشه مال خودم میکنم)
در حالی ک لباسشو کند(ا/ت لباس زیر داشت)لبشو محکم چسبوند ب لبش و خیس میمکید و ا/ت هم همکاری کرد بعد از لبش دلکندو شرو کرد ب لخت کردن ا/ت و ا/ت کاملا لخت بود هیون بدن ا/ت رو لیس میزد و ا/ت خفه گریه میکردو روی بدنش مارکای عمیق بنفش و مشکی مینداخت و رفت سراغ سینه هاش و با ی دست فشار میداد و با دست دیگش میمکید و بعد رفت قسمت پایین و اولش ماساژ میداد و لیس میزد یکم بد .....در اوردو فروکرد در ا/ت
ا/ت از شدت درد فقط با دستش پتو رو تو دستش فشار میداد (چون هیون بهش گفته بود خفشه)
یکم گذشت و هیون یچیزی توم فرو کردو از درد پتورو تو دستام فشار میدادم و یهو حس کردم یچیزی از درونم رها شد (پ/ردشو زد)
=حالا دیگ مال خودم شدی(خنده)
هیون ی دستمال برداشتوتمیزش کرد و دوباره شرو ب کوبیدن کرد و تا ساعتای ۴صبح تا ۵ میکپبیدو ا/ت از درد بی هوش شده بود و بد دست کشید محکم زد تو گوش ا/ت و بیدارش کرد
=میرم دوش بگیرمو بد میرم مدرسه بعدش دوباره میام پیشت درد داشتی یکم بد خدمتکار میاد بهش بگو
+برای تو چ فرقی داره درد دارم یا ن
=دیگ مال منی باید حواسم بت باشه اومدم راجب رفتنت پیش خانوادت حرف میزنیم پس دختر خوبی باش.
❌اسماته جنبه نداری نخون❌
+هه هه هیون؟؟؟
هیون یه نیش خند ترسناک زد و لباسشو در اورد دکمه هارو باز کرد بعدش رسید ب کمر بند بعدش اومد طرفم
=بهتره ک دختر خوبی باشی همکاری کنی و جیغ نزنی در این صورت بت سخت نمیگیرم اگرم میخوای سختش کنی بهت رحم نمیکنم
+ه.هه.هیون تروخداا بزار برممم التماست میکنممم(گریه شدید)
=خب باید برای اینکه اینکارو انجام بدم راضیم کنی(همون راضیایی ک منحرفا فهمیدن😂👌) دیگه؟؟(خنده شیطانی)
ا/ت هم با اون حرفش خل شد و همونطور ک هیون نزدیک ت میومد ا/تاز کنارس در رفت و یکی از گلدون بزرگارو ورداشت با سنگینی تمام بلند کردو طرف هیون دویید و هیون یا قیافه پوکر فیس با ی ضربه خیلی کوچیک (با ی انگشت)گلدون و انداخت و شکست و لباسای ا/ت رو جر داد و ا/ت درحال گریه کردنو التماس کردن بود
=حالا ک اینکارو کردی تا صبح باید زیرم جون بدی دیگ نمیزارم بری پیش خانوادت و بهتره خفه شی و بی صدا گریهکنی هرچندک خنده و همکاری کردن بیشتر بهت میاد همونطور ک تو مدرسه بهت گفته بودم تورو مال خودم میکنم(گایز تو مدرسه یبار بهش گفته بود من یروز تورو واسه همیشه مال خودم میکنم)
در حالی ک لباسشو کند(ا/ت لباس زیر داشت)لبشو محکم چسبوند ب لبش و خیس میمکید و ا/ت هم همکاری کرد بعد از لبش دلکندو شرو کرد ب لخت کردن ا/ت و ا/ت کاملا لخت بود هیون بدن ا/ت رو لیس میزد و ا/ت خفه گریه میکردو روی بدنش مارکای عمیق بنفش و مشکی مینداخت و رفت سراغ سینه هاش و با ی دست فشار میداد و با دست دیگش میمکید و بعد رفت قسمت پایین و اولش ماساژ میداد و لیس میزد یکم بد .....در اوردو فروکرد در ا/ت
ا/ت از شدت درد فقط با دستش پتو رو تو دستش فشار میداد (چون هیون بهش گفته بود خفشه)
یکم گذشت و هیون یچیزی توم فرو کردو از درد پتورو تو دستام فشار میدادم و یهو حس کردم یچیزی از درونم رها شد (پ/ردشو زد)
=حالا دیگ مال خودم شدی(خنده)
هیون ی دستمال برداشتوتمیزش کرد و دوباره شرو ب کوبیدن کرد و تا ساعتای ۴صبح تا ۵ میکپبیدو ا/ت از درد بی هوش شده بود و بد دست کشید محکم زد تو گوش ا/ت و بیدارش کرد
=میرم دوش بگیرمو بد میرم مدرسه بعدش دوباره میام پیشت درد داشتی یکم بد خدمتکار میاد بهش بگو
+برای تو چ فرقی داره درد دارم یا ن
=دیگ مال منی باید حواسم بت باشه اومدم راجب رفتنت پیش خانوادت حرف میزنیم پس دختر خوبی باش.
۸.۸k
۱۰ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.