p26

p26

ویو تهیونگ
که قفسه ی خوراکی تکون خورد * در مخفی *
رفت اونور و ی مرد گولاخ اومد بیرون
؟ تو کدوم جن*ده ای هستی
_ الان بهت میگم کدومشم * بم ترسناک *
باهاش درگیر شدم و ناک اوتش کردم *ناک اوت یعنی تو یه ضربه یارو میمیره *
در و باز کردم و با قیافه خوشگل ا.ت مواجه شدم
مادر گربه ی میمون لز من فرار میکنی ؟
بزار برسیم خونه اگه بفا/کت ندم دی/ک ندارم
_ بیا بیرون * سرد عصبی *
+ نمیخوام من با تو هیچ جا نمیام
_ گمشو بیرون * یکم داد *
+ * بغض *
_ هوفف گریه نکن چون گول نمیخورم
دست ا.تو گرفتم و بردمش بیرون
زنگ زدم به راننده ام بیاد دنبالمون
ا.ت دستش با کمربند بسته شده بود و هی تلاش میکرد بازش کنه
+ اینو برام باز کن
جوابش رو ندادم چون اگه دستاش و باز کنم
شروع میکنه وول خوردن و سلیطه بازی در اوردن
ماشین اومد سوارش شدیم و حرکت کرد
_ بیا بشین اینجا * اشاره به پاهاش *
+ نمیام
دستسو گرفتم و کشیدمش سمت خودم
رو پاهام گذاشتمش ، کمرشو گرفتم
بیشتر به خودم نزدیکش کردم * گذاشتش رو دی/کش *
+ ولم کن بیشعور من میخوام برم کمکم کنید بهت میگم ولم کن
_ بشین * بم *
دستشو باز کردم و بردم پشتش و با یه دستم دستاشو قفل کردم
با اون یکی دستم هم فکشو گرفتم و سرشو اوردم بالا

ا.ت ویو
وقتی با صدای کلفتش بهم گفت بشین ترسیدم و سرمو انداختم پایین
از ارامش مرگبارش میترسم
مشخصه که قراره به باد فنا برم دیگه قرار نیس کسی به نام ا.ت تو این دنیا باشه
دستامو برد پشت و قفل کرد و با دست ازادش فکمو گرفت
و سرمو به بالا هدایت کرد
سرشو نزدیک کرد و ....