p13
رفت تو حموم و وانو پر اب کرد بعد اومد منو گذاشت تو وان و خودش پشتم نشست و زیر دلمو ماساژ داد
از حموم اومدیم بیرون لباس پوشیدیم رفتیم پایین صبحونه درست کردیم و خوردیم تو حال نشسته بودیم که گوسیم زنگ خورد یوجین بوذ
ات: الو
یوجین:...
ات: واقعا؟ کی
یوجین:...
ات: باسه بهش میگم خدافظ
ته: کی بود؟
ات: یوجین... امم ته میشه من با دوستام برم استخر؟
ته: یوجین؟ پسره؟
ات: بهترین دوستمه از بچگی دوستمه
ته: کیا میان؟
ات: چهار تا از دوستام دخترن که سه تاشون دوست پسرشونو میخوان بیارن و یه پسر دیگه که دوست معمولی هستیم
ته: خودمم باهات میام
ات: چی
ته: من شوهرتم اونا دوست پسرشون پس میام
ات: باوشه
ته: کی؟
ات: فردا از صبح تااا شب
ته: باشه
(فردا)
بیکنی مو چند دست لباس گذاشتم تو کیف لباس تهیونگم برداشتم
ات: حاظری؟
ته: اره بریم
رفتیم سوار ماشین و حرکت کردسم سمت استخر رسیدیم همون موقع با ما سوا و دوست پیرش رسیدن
سوا: واااییی چطوری خرههه فلیکس گذاشت بیاییی
ات: گاوو... اینبار فلیکس نبود من الان پیش شوهرمم خودشم اومده
ته: سلام من کیم تهیونگ هستم همسر ات
سوا: سلااام... بیشعور چرا نگفتی ازدواج کردیییی
ات: خب یهویی شد وگرنه میگفتم... خودتم نگفتی دوست پسر دارییی
سوا: حیح
(علامت دوست پسر سوا _ دوست پسر سویون ~ دوست پسر رونا =)
_خوشبختم
رفتیم تو تهیونگ و دوست پسر سوا رفتن رخت کن پسرا منو اونم رفتیم رخت کن دخترا بیکنیمو پوشیدم اونم همینطور رفتیم تو استخر پریدم تو اب همونموقع یکی از زیر اب بیرون اومد سرمو کرد زیر اب
ات: خیلی بدییی خفه شدممم
یوجین: چطوری بجه جوون
ات: یااا
که دیدم تهیونگم اومد و فقط شلوار پثشیده بود همه ی دخترا مخصوصا ثانا خیلی نگاش مبکردن دختره ی هییز
اومد پیش من یه نگاه عصبی بهم کرد و چسبوندم به خودش ... این چشه؟
ته ویو
رفتم تو استخر که همه دخترا بهم نگاخ گردن چیه خوشگل ندیدین
که چشمم به ات افتاد اخه این چیه پوشیده پسرا دارن بهش نگاه میکنن
همونطور تو استخر بودیم که دیدم ات اومد پیشم
ات: ته ته
ته: جانم
ات: این پسره خیلی بهم میچسله (اروم)
ته: کدوم
ات: دوست پسر رونا
ات ویو
اینو که گفتم زود رفت سمت اون پسره وایی الان شر میشه چه گوهی خوردم گفتم
رفت پیش پسره یه لگد به پاش زد که افتاد کف استخر
رونا: چه غلطی کردی
پسره از استخر سرشو اورد بیرون
=چته مرتیکه
ته: ببخشید نفمیدم پام بهت خورد
رونا: ات بیا این شوهر حیوونتو از اینجا ببر
ات: حیوون توییی هرزه خانوم (ات و رونا دوست نیستن و رونا دوست سویونه)
=زنیکه بفهم داری چی میگی
ات: نفهمم چییی
یوجین و سوا: بچه ها اروم باشی...
ات و رونا: یه لحظه خفه شین
یوجین: این وقتی دعوا میکنهکسی نمیتونه جلوشو بگیره خدا رحم کنه (اروم)
ات: هووی رونا دوست پسرت گاوه مثل خودت
که دوست پسر رونا میخواست بزنتم که ته دستشو گرفت و انقدر محکم پیچوند که دادش هوا رفت
ته: خیلی پررویی که جلوی شوهزش روش دستبلند میکنی مرتبکه
یه لگد به پاش زد که افتاد دست منو گرفت از استخر رفتیم بیرون لباسمونو پوشیدیم و برگشتیم خونه
وقتی رسیدیم خووه یکی به تهیونگ زنگ زد
ته: ات امشب مهمونی دعوتیم اگه میتونی ساعت ده حاظر باش میام دنبالت الان باید برم بیرون
ات: باشه
ته: خذافظ عزیزم
ات: خدافظ عشقم
رفتم تو اتاق که خوابم برد
ادامه دارد
از حموم اومدیم بیرون لباس پوشیدیم رفتیم پایین صبحونه درست کردیم و خوردیم تو حال نشسته بودیم که گوسیم زنگ خورد یوجین بوذ
ات: الو
یوجین:...
ات: واقعا؟ کی
یوجین:...
ات: باسه بهش میگم خدافظ
ته: کی بود؟
ات: یوجین... امم ته میشه من با دوستام برم استخر؟
ته: یوجین؟ پسره؟
ات: بهترین دوستمه از بچگی دوستمه
ته: کیا میان؟
ات: چهار تا از دوستام دخترن که سه تاشون دوست پسرشونو میخوان بیارن و یه پسر دیگه که دوست معمولی هستیم
ته: خودمم باهات میام
ات: چی
ته: من شوهرتم اونا دوست پسرشون پس میام
ات: باوشه
ته: کی؟
ات: فردا از صبح تااا شب
ته: باشه
(فردا)
بیکنی مو چند دست لباس گذاشتم تو کیف لباس تهیونگم برداشتم
ات: حاظری؟
ته: اره بریم
رفتیم سوار ماشین و حرکت کردسم سمت استخر رسیدیم همون موقع با ما سوا و دوست پیرش رسیدن
سوا: واااییی چطوری خرههه فلیکس گذاشت بیاییی
ات: گاوو... اینبار فلیکس نبود من الان پیش شوهرمم خودشم اومده
ته: سلام من کیم تهیونگ هستم همسر ات
سوا: سلااام... بیشعور چرا نگفتی ازدواج کردیییی
ات: خب یهویی شد وگرنه میگفتم... خودتم نگفتی دوست پسر دارییی
سوا: حیح
(علامت دوست پسر سوا _ دوست پسر سویون ~ دوست پسر رونا =)
_خوشبختم
رفتیم تو تهیونگ و دوست پسر سوا رفتن رخت کن پسرا منو اونم رفتیم رخت کن دخترا بیکنیمو پوشیدم اونم همینطور رفتیم تو استخر پریدم تو اب همونموقع یکی از زیر اب بیرون اومد سرمو کرد زیر اب
ات: خیلی بدییی خفه شدممم
یوجین: چطوری بجه جوون
ات: یااا
که دیدم تهیونگم اومد و فقط شلوار پثشیده بود همه ی دخترا مخصوصا ثانا خیلی نگاش مبکردن دختره ی هییز
اومد پیش من یه نگاه عصبی بهم کرد و چسبوندم به خودش ... این چشه؟
ته ویو
رفتم تو استخر که همه دخترا بهم نگاخ گردن چیه خوشگل ندیدین
که چشمم به ات افتاد اخه این چیه پوشیده پسرا دارن بهش نگاه میکنن
همونطور تو استخر بودیم که دیدم ات اومد پیشم
ات: ته ته
ته: جانم
ات: این پسره خیلی بهم میچسله (اروم)
ته: کدوم
ات: دوست پسر رونا
ات ویو
اینو که گفتم زود رفت سمت اون پسره وایی الان شر میشه چه گوهی خوردم گفتم
رفت پیش پسره یه لگد به پاش زد که افتاد کف استخر
رونا: چه غلطی کردی
پسره از استخر سرشو اورد بیرون
=چته مرتیکه
ته: ببخشید نفمیدم پام بهت خورد
رونا: ات بیا این شوهر حیوونتو از اینجا ببر
ات: حیوون توییی هرزه خانوم (ات و رونا دوست نیستن و رونا دوست سویونه)
=زنیکه بفهم داری چی میگی
ات: نفهمم چییی
یوجین و سوا: بچه ها اروم باشی...
ات و رونا: یه لحظه خفه شین
یوجین: این وقتی دعوا میکنهکسی نمیتونه جلوشو بگیره خدا رحم کنه (اروم)
ات: هووی رونا دوست پسرت گاوه مثل خودت
که دوست پسر رونا میخواست بزنتم که ته دستشو گرفت و انقدر محکم پیچوند که دادش هوا رفت
ته: خیلی پررویی که جلوی شوهزش روش دستبلند میکنی مرتبکه
یه لگد به پاش زد که افتاد دست منو گرفت از استخر رفتیم بیرون لباسمونو پوشیدیم و برگشتیم خونه
وقتی رسیدیم خووه یکی به تهیونگ زنگ زد
ته: ات امشب مهمونی دعوتیم اگه میتونی ساعت ده حاظر باش میام دنبالت الان باید برم بیرون
ات: باشه
ته: خذافظ عزیزم
ات: خدافظ عشقم
رفتم تو اتاق که خوابم برد
ادامه دارد
۲۷.۸k
۱۲ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.