p14
ته: خدافظ عزیزم
ات: خدافظ عشقم
رفتم تو اتاق که خوابم برد
حدودای ساعت هشت و نیم بود که بیدار شدم رفتم یه دوش سی مینی گرفتم و موهامو خشکیدم رفتم لباس پوشیدمو ثوهامو حالت دادم و یه میکاپ لایت کردم و رفتم پایین زنگ زدم ته وقتی اومد سوار ماشین شدیمو حرکت کردیم سمت
رسیدیم به محل حشن
ته:ازم دور نسو... اوکی؟ بیب
ات: ها اوکی
رفتیم تو دست همو گرفته بودیم که دیدم فلیکس و جونگ سوک و بابا اومدن پیشمون
ات: سللااام
همه: سللااام
فلیکس: چرا. دست همو گرفتین
ته: چون زنمه
تقرببا یساعت گذاشته بود باباهم رفته بود با یکی حرف میزد
ات:: ته ته
ته: جانم
ات: خستمه
فلیکس: صبر کن... چرا میگی جانم؟
جونگ سوک: فلییکس... زنشه
فلیکس: اونا همو دوست نداار
ات و ته: داریم
فلیکس: چی؟
ات: همو دوست داریم
جونگ سوک: اما قرار بود طلاق بگیرین
ته: حالا نمیگیریم
فلیکس: هعیی خیلی عجیب غریبی
از اونجایی که خلی خسته بودم برگشتیم خونه لباسمو عوض کردمو رفتم رو تخت تهیونگم مثل همیشه تیشرتشو د. اورد اومد رو تخت بغلم کرد و سرمو گذاشتم رو سینش که خوابم برد
صبح خیلی اروم از رو تخت بلند شدم تا بیدار نشه رفتم تو حموم و لباسمو در اوردم رفتم زیر دوش اب و ابو روشن کردم که در حموم باز شد ته اومد تو
ات: برو بیرووون
ته: منکامل دیدمت از چی خجالت میکشی بیب
ات: ته میگم برو بیرون
ته: باهم حموم میکنیم من عجله دارم
ات: چیییی(ما از خدامونه نمیخوای من میام)
که لباسشو کامل در اورد اومد زیر دوش
ته: من تو رو میشورم تو منو
ات: ه.. ها
که دستشو با صابون کفی کرد و رو لدنم کشید
ات: هی باور کن...
ته: هیشششـ... بزار کارمو بکنم
تسلیم شدم و بدن و موهامو شست بعد نوبت من بود تو دستم صابون کردم بعد از بدنش موهاشو میشستم، تا حالا موی کوتاه نشسته بودم خیلی باحاله
ته: چیه چرا نیشت بازه
ات: چ... چی
ته: دوساعته داری میخندی
ات: تا حالا موهای کوتاه نشستم... باحاله
ته: خنده
خودمونو شستیمو لباس پوشیدیم رفتیم بیرون
بعد از صبحونه
ته: بریم بیرون؟
ات: ارهه بریم
ته: بریم یاحل؟
ات: نه هوا گرمه
ته: باشه پس بریم کافع برو حاظر شو
رفتم حاظر شدم رفتیم سوار ماشینو رسیدیم کافه
ته: من قهوه میخوام تو چی
ات: کیک بستنی با بستنی شکلات تلخ و شکلات نوتلا و لوتوس(خودم همیشه اینجوری سفارش میدم 😅😐)
ته: نترکی یوقت
ات: بگو گردو هم بریزه
ته: هعی اوکی
سفارشمونو اوردن
ته: چه طمعیه؟
ات: بیا بخور یکم
که لبشو گذاشت رو لبم و لیس زد
ته: اره خوشمزه بود (عووق)
ات: تهه
ته: چیع
ات: هعی
ادامه دارد
ات: خدافظ عشقم
رفتم تو اتاق که خوابم برد
حدودای ساعت هشت و نیم بود که بیدار شدم رفتم یه دوش سی مینی گرفتم و موهامو خشکیدم رفتم لباس پوشیدمو ثوهامو حالت دادم و یه میکاپ لایت کردم و رفتم پایین زنگ زدم ته وقتی اومد سوار ماشین شدیمو حرکت کردیم سمت
رسیدیم به محل حشن
ته:ازم دور نسو... اوکی؟ بیب
ات: ها اوکی
رفتیم تو دست همو گرفته بودیم که دیدم فلیکس و جونگ سوک و بابا اومدن پیشمون
ات: سللااام
همه: سللااام
فلیکس: چرا. دست همو گرفتین
ته: چون زنمه
تقرببا یساعت گذاشته بود باباهم رفته بود با یکی حرف میزد
ات:: ته ته
ته: جانم
ات: خستمه
فلیکس: صبر کن... چرا میگی جانم؟
جونگ سوک: فلییکس... زنشه
فلیکس: اونا همو دوست نداار
ات و ته: داریم
فلیکس: چی؟
ات: همو دوست داریم
جونگ سوک: اما قرار بود طلاق بگیرین
ته: حالا نمیگیریم
فلیکس: هعیی خیلی عجیب غریبی
از اونجایی که خلی خسته بودم برگشتیم خونه لباسمو عوض کردمو رفتم رو تخت تهیونگم مثل همیشه تیشرتشو د. اورد اومد رو تخت بغلم کرد و سرمو گذاشتم رو سینش که خوابم برد
صبح خیلی اروم از رو تخت بلند شدم تا بیدار نشه رفتم تو حموم و لباسمو در اوردم رفتم زیر دوش اب و ابو روشن کردم که در حموم باز شد ته اومد تو
ات: برو بیرووون
ته: منکامل دیدمت از چی خجالت میکشی بیب
ات: ته میگم برو بیرون
ته: باهم حموم میکنیم من عجله دارم
ات: چیییی(ما از خدامونه نمیخوای من میام)
که لباسشو کامل در اورد اومد زیر دوش
ته: من تو رو میشورم تو منو
ات: ه.. ها
که دستشو با صابون کفی کرد و رو لدنم کشید
ات: هی باور کن...
ته: هیشششـ... بزار کارمو بکنم
تسلیم شدم و بدن و موهامو شست بعد نوبت من بود تو دستم صابون کردم بعد از بدنش موهاشو میشستم، تا حالا موی کوتاه نشسته بودم خیلی باحاله
ته: چیه چرا نیشت بازه
ات: چ... چی
ته: دوساعته داری میخندی
ات: تا حالا موهای کوتاه نشستم... باحاله
ته: خنده
خودمونو شستیمو لباس پوشیدیم رفتیم بیرون
بعد از صبحونه
ته: بریم بیرون؟
ات: ارهه بریم
ته: بریم یاحل؟
ات: نه هوا گرمه
ته: باشه پس بریم کافع برو حاظر شو
رفتم حاظر شدم رفتیم سوار ماشینو رسیدیم کافه
ته: من قهوه میخوام تو چی
ات: کیک بستنی با بستنی شکلات تلخ و شکلات نوتلا و لوتوس(خودم همیشه اینجوری سفارش میدم 😅😐)
ته: نترکی یوقت
ات: بگو گردو هم بریزه
ته: هعی اوکی
سفارشمونو اوردن
ته: چه طمعیه؟
ات: بیا بخور یکم
که لبشو گذاشت رو لبم و لیس زد
ته: اره خوشمزه بود (عووق)
ات: تهه
ته: چیع
ات: هعی
ادامه دارد
۲۸.۷k
۱۳ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.