بهم اعتماد کن پارت

(بهم اعتماد کن) پارت ۶

ویو ا/ت : این جون وو داره چی میگه منو کوک فقط دوست صمیمی هستیم خاستم برم جلو بهش بگم که اینطور نیست که کوک دستمو کشید
کوک : ولش کن بیا بریم
ا/ت :....اوم
جون وو : میدونستم پس یه خبریه
بورام : جون وو میشه زر نزنی بینشون هیچی نیست مگه نه اوپاااااا
*کوک میره جلو
* روبه جون وو
کوک : عایششش چه رو مخی
میخای چی بشنوی هوم ؟ اینکه دوست پسرش هستم یا نیستم ها کدوم
بگو من همونو بگم
جون وو : ........
کوک : هوففف..... بریم ا/ت
جون وو : پس دوست پسرش نیسی
خوبه .....
ا/ت میشه بیشتر باهم آشنا بشیم
کوک : زر مف نزن باو
جون وو : خو چیه مگه نگفتی دوست پسرش نیسی .....وقتی تو نیسی من میشم
ا/ت نظرت درمورد من چیه میخای دوست پسرت باشم؟
ا/ت : نع
همه : *میخندن
کوک : زکی
جون وو : ا/ت بیشتر فکر کن
*ا/ت میره بیرون
کوکم میره
جون وو : *داد
آخرش مال خودم میکنمت ا/ت
ا/ت : ......
کوک : جرئت داری یه بار دیگه بگو
جون وو : *نیشخند
آخرش ..مال...خودم...میکنمشششششش
به توچه
کوک : مردی بیا پشت مدرسه تا به حسابت برسم
ا/ت : کوک بیا بریم
بورام : اوپااااااا منم بیام
کوک : نع
بورام : اوپااااا
کوک : *آروم
زهرمار اوپا
جون وو : من میام پشت مدرسه رو جئون جونگ کوک
کوک : منتظرم
.......
*با ا/ت میرن پشت مدرسه
ا/ت : کوک چرا اینجوری میکنی
خودت میدونی که این مدلشه
اینجوری هست
نباید به خاطر این خودت آسیب ببینی
کوک : تو مهم تری از هر لحاظ همیشه پشتتم میدونی دیگه
*یه چشمک بهش میزنه
ا/ت : *لبخند
*و نگاهش میره رو لبای جونگ کوک که پاره شده و خونیه
دستشو میبره بالا تا خونو پاک که که
همه : اووووووووووووووووووووو
چه زوج کیوتی
ا/ت : شت
کوک : عایششش
ا/ت : چرا نمی فهمید ما فقط بست فرندیم
همه : با چاشنیه عشقولن بازی
ا/ت : دیگه کافیه
جون وو : هایی جونگ کوک شی
کوک : فک نمیکردم بیای
جون وو : من آمادم
*کوک روبه ا/ت اروم
کوک : ا/ت به خاطر اینکه سعی کنم ازت دور نگهش دارم فقط به خودش میگم که ...که ....خودت میدونی که قصد بدی ندارم دیگه
....که بگم دوست دخترمی
ا/ت : عاااااا .....
باشه
جون وو : چی میگید بلند بگید ماهم بشنویم
کوک : یه چیز شخصی فضولی؟
جون وو : هه تنت میخاره نه؟
کوک : .....
جون وو : اگه بتونی منو زمین بندازی باور میکنم که دوست دخترته و باهاش دیگه کار ندارم اما اگه من تورو شکست بدم باید از زندگی ا/ت بری بیرون
ا/ت : حیح نههههه لدفن یه شرط دیگه
جون وو : فقط این شرط قبوله
*کوک یه نگاه به ا/ت میکنه
کوک : قبوله
ویو ا/ت : اینا همش تقصیر منه همش
کوک واقعن متاسفم که نتونستم دوستی مث تو بشم
*رقابت بین جون وو و کوک شروع میشه
این قضیه جدیه
.........

شرط پارت بعد
لایک : ۲۳
کامنت : ۳۲
دیدگاه ها (۴۷)

(بهم اعتماد کن) پارت ۷ویو ا/ت : شروع کردن باهم دعوا کردن دلم...

پست قبلو لایک و کامنت نذارید ...بعدیو نمیرارما🗡🙂❤

(بهم اعتماد کن) پارت ۵ویو‌ کوک : هعی مطمئنم الان خیلی دلش شک...

بچه ها این پیجو ۶۵ تایی کنید پارت بعدیو میزارم فیکاش قشنگه💜🖇...

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟕عشق مافیاویو بورام یه نفر اومد دنبالم که ببرتم تو عمار...

پارت ۹۴ فیک ازدواج مافیایی

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟑عشق مافیاویو جونگ کوک از خونه اومدم بیرون رفتم به کافه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط