سناریو

سناریو
#سناریو
وقتی کنار استخر وایسادن و یهو هلش میدی و باهم میوفتین تو استخر ¹/²

"نامجون"
سرشو از اب میاره بالا و میبینه که تو داری دست و پا میزنی برای همین بغلت میکنه و با لبخند چاله گونه ای لب میزنه...

نامجون : اوه ا/ت...تو هنوزم یه بچه سه ساله ای!

"جین"
متوجه صدای قدم هات شد برای همین جاخالی داد که تو داشتی با مخ میرفتی تو استخر که از کمرت گرف..

جین : هومم.. منو میخواستی بندازی توی اب آره؟؟
چشماشو ریز کرد و اروم با انگشتش زد به پیشونیت و تک خنده ای کرد...

"یونگی"
از اب میاد بیرون و همونطور که براید استایل تو بغلشی لب میزنه...

یونگی : تو آخرش با این شوخیای مسخرت منو دق میدی... مگه تو نمیدونی من از اب بدم میاد؟؟

ا/ت : خب... این فقط یه شوخی بود... متاسفم!

از چونه ات گرفت و سرتو اورد بالا و لبخندی زد و زمزمه کرد...

یونگی : مهم نیس عزیزم...فقط داشتم اذیتت میکردم...


"جیهوپ"
اصلا به خودش اهمیتی نمیده و وقتی میبینه داری از سرما میلرزی حوله رو میندازه دورت و بغلت میکنه و از استخر میبرتت
دیدگاه ها (۰)

سناریو#سناریووقتی کنار استخر وایسادن و تو هلش میدی و باهم می...

سناریو #سناریو وقتی از شدت خستگی یدفعه تو بغلشون خوابت میبره...

سناریو #سناریو وقتی شب فیلم ترسناک میبینی و میترسی "نام...

!

سناریو بی تی اس وقتی...

سناریو بی تی اس وقتی...

فیک جدیدمعرفینقش های اصلیا/ت:... تهیونگ:.... یونا: نامزد تهی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط