چیزی شبیه یک خودکشی ست

چیزی شبیه یک خودکشی ست
عبور از این کوچه ها و خیابان های این شهر که روزگاری بوی تو را میدادند
و دست در دستانت قدم هایمان را شماره میکردیم  
هر شب مشتی آه زیرِ بغل زدن
و گوش دادن به حرف های دیوارهای این شهر مرا شکسته و شکسته تر میکند
یادش بخیر وقتی که لب هایم به لب هایت میخورد
الفبا پوست می انداخت و هزاران کلمه که دوستَت دارم را صدا میزدند به سوی لبهایت رژه میرفتند
تو نیستی دیگر اما در من
همیشه مردی ست منتظر در این کوچه ها و خیابان ها
که برای بوئیدن و بوسیدنت ، لحظه شماری میکند
دیدگاه ها (۲)

و خدا خودش شاهد است ..... .که چگونه آسمانبرای شکستِ پرنده‌ای...

سال ها بعد من با خیال راحت به همه چیز عادت کرده ام تمام آن ر...

دیروز زنی را دیدم که مرده بودو مثل ما نفس می‌کشید,راستی یک ز...

گاهی وقتها فراموش کن کجایی, به کجا رسیدی,وبه کجا نرسیدی.گاهی...

#پیرمرد ی تمام عمرش را بین #بازار و #کوچه سر می کردهرکسی بار...

پیر مردی تمام عمرش را بین بازاروکوچه سر می کردهرکسی بار در د...

⁨⁨⁨⁨حتما بخوانید👇🏼😭💔رخت عزایت را به تن کردم عزیزماصلا خودم ر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط