وقتی ازت متنفر بود...
وقتی ازت متنفر بود...
پارت پانزدهم
ویو بورام
حاظر شدم رفتم بیرون
پرش زمانی به پاساژ
رسیدم به یک پاساژ ماشین رو پارک کردم و وارد پاساژ شدم
همینجوری داشتم تو پاساژ میگشتم که یه دست لباس خانگی کیوت چشمم رو گرفت بهترین فرصت برای اذیت کردن تهیونگ بود رفتم داخل و خریدمش داشتم میامدم بیرون که دیدم پشت ویترین یه دست ست لباس خواب هم هست (یعنی هم برا بورام بود هم برا ته )
دوباره برگشتم و اون رو هم خریدم اومدم بیرون داشتم لباس مجلسی هارو میدیدم که چند تا لباس توجه منو جلب کرد پس رفتم داخل
+سلام
@سلام خوش آمدید در خدمتم
+امم من این چند تا لباس رو میخواستم پرو کنم
@بله حتما
فروشنده لباس هارو آورد و منم رفتم تو اتاق پرو تنم کردم که از یکیش خیلی خوشم اومد همون رو گرفتم بعد از کلی گشتن و خرید کردن از پاساژ اومدم بیرون دیگه کامل دستم پر شده بود همه رو گذاشتم پشت ماشین و حرکت کردم سمت خونه حتما تا الان تهیونگ اومده چون ساعت هشت شب بود
کلید انداختم و رفتم داخل که دیدم تهیونگ رو مبل نشسته یکدفعه خرید ها رو پرت کردم سمت زمین که برگشت نگام کرد
_قشنگ کارت من رو به چوخ دادی
+قابل نداشت
_دختره عنتر
+خودتی
_شنیدم
+منم گفتم بشنوی
_موقع هایی که میزدمت ساکت بودی
رفتم کنارش نشستم پاهام رو انداختم رو میز
+برو وسایلی که خریدم رو جمع بود
_برو بابا
+پرو
_عمته
+گگگ ...اون رو ولش کن ببین چه لباس خوشگلی برات خریدم
لباس خواب رو در آوردم و بهش نشون دادم
_این که برای تو هست
+نه برای توعه
_من اینو نمیپوشم
+باید _نه +آره _نه +آره
_برو غذا درست کن بچه
+برو بابا از بیرون سفارش بده چون خودمم خیلی گشنمه
_خداا
رفتم بالا و لباس ها رو سر جاشون گذاشتم لباس های خودم رو عوض کردم داشتم موهام رو می بستم که داد تهیونگ در اومد
_بورامممم
سریع رفتم پایین که با قیافه عصبانی تهیونگ مواجه شدم
+چ،چیشده ؟!
_این چیه هااا؟!
اون عکس منو کوک بود در حال...
+ببین این من نیستم میدونی که من بیرون ...
حرفم با سیلی از طرفش قطع شد
_بهت رو دادم پرو شدی بهت خندیدم فکر کردی کدوم خری هستی ...گور خودت و کندی
+تهیونگ من...
_خفه شووو (داد و عصبانیت )
که یکدفعه ...
نظر یادت نره رفیق!
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#TAEHYUNG#fake
پارت پانزدهم
ویو بورام
حاظر شدم رفتم بیرون
پرش زمانی به پاساژ
رسیدم به یک پاساژ ماشین رو پارک کردم و وارد پاساژ شدم
همینجوری داشتم تو پاساژ میگشتم که یه دست لباس خانگی کیوت چشمم رو گرفت بهترین فرصت برای اذیت کردن تهیونگ بود رفتم داخل و خریدمش داشتم میامدم بیرون که دیدم پشت ویترین یه دست ست لباس خواب هم هست (یعنی هم برا بورام بود هم برا ته )
دوباره برگشتم و اون رو هم خریدم اومدم بیرون داشتم لباس مجلسی هارو میدیدم که چند تا لباس توجه منو جلب کرد پس رفتم داخل
+سلام
@سلام خوش آمدید در خدمتم
+امم من این چند تا لباس رو میخواستم پرو کنم
@بله حتما
فروشنده لباس هارو آورد و منم رفتم تو اتاق پرو تنم کردم که از یکیش خیلی خوشم اومد همون رو گرفتم بعد از کلی گشتن و خرید کردن از پاساژ اومدم بیرون دیگه کامل دستم پر شده بود همه رو گذاشتم پشت ماشین و حرکت کردم سمت خونه حتما تا الان تهیونگ اومده چون ساعت هشت شب بود
کلید انداختم و رفتم داخل که دیدم تهیونگ رو مبل نشسته یکدفعه خرید ها رو پرت کردم سمت زمین که برگشت نگام کرد
_قشنگ کارت من رو به چوخ دادی
+قابل نداشت
_دختره عنتر
+خودتی
_شنیدم
+منم گفتم بشنوی
_موقع هایی که میزدمت ساکت بودی
رفتم کنارش نشستم پاهام رو انداختم رو میز
+برو وسایلی که خریدم رو جمع بود
_برو بابا
+پرو
_عمته
+گگگ ...اون رو ولش کن ببین چه لباس خوشگلی برات خریدم
لباس خواب رو در آوردم و بهش نشون دادم
_این که برای تو هست
+نه برای توعه
_من اینو نمیپوشم
+باید _نه +آره _نه +آره
_برو غذا درست کن بچه
+برو بابا از بیرون سفارش بده چون خودمم خیلی گشنمه
_خداا
رفتم بالا و لباس ها رو سر جاشون گذاشتم لباس های خودم رو عوض کردم داشتم موهام رو می بستم که داد تهیونگ در اومد
_بورامممم
سریع رفتم پایین که با قیافه عصبانی تهیونگ مواجه شدم
+چ،چیشده ؟!
_این چیه هااا؟!
اون عکس منو کوک بود در حال...
+ببین این من نیستم میدونی که من بیرون ...
حرفم با سیلی از طرفش قطع شد
_بهت رو دادم پرو شدی بهت خندیدم فکر کردی کدوم خری هستی ...گور خودت و کندی
+تهیونگ من...
_خفه شووو (داد و عصبانیت )
که یکدفعه ...
نظر یادت نره رفیق!
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#TAEHYUNG#fake
۵.۸k
۰۱ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.