ویوتهیونگ
ویوتهیونگ
رفتم دیدم یجی اون بله نشسته داره سیگار میکشه ترسیدم که بیوفته با سرعت سریع رفتم از پشت گرفتمش تو بغلم محکم گرفتمش نزدیک بود گریم بگیره
+چ..ی کارمی..کنی
_مگه دیوونه شدی اگه بلایی سرت میومد چی(داد خیلی بلند)
یجی:
همینجوری داشتم نگاش میکردم چش شده بود
+تهیونگ من فقط نشسته بودم
محکم بغلم کرد سرشو تو گردنم فرو کرد
_ل..لطفا کاری نکن که بت ضربه برسه
نمیفهمیدم تهیونگ چرا اینجوری رفتار میکرد ولی منم اینقد حالم بد بود که بش نیاز داشتم نیاز داشتم خودمو خالی کنم:)
منم بغلش کردم
3مین فقط تو بغل هم بودیم هیچ کدوم نمیخاستیم کنار بکشیم
که من کم کم تهیونگو از خودم جدا کردم 4سانت صورتامون فاصله داشت
توی چشمای خوشگلش که توش غرق میشد هرکی نگاه میکردم:)
تهیونگ لبش رو اروم نزدیک یجی کرد که...
#وانشات
#فیکشن
#بی_تی_اس
#ارمی
رفتم دیدم یجی اون بله نشسته داره سیگار میکشه ترسیدم که بیوفته با سرعت سریع رفتم از پشت گرفتمش تو بغلم محکم گرفتمش نزدیک بود گریم بگیره
+چ..ی کارمی..کنی
_مگه دیوونه شدی اگه بلایی سرت میومد چی(داد خیلی بلند)
یجی:
همینجوری داشتم نگاش میکردم چش شده بود
+تهیونگ من فقط نشسته بودم
محکم بغلم کرد سرشو تو گردنم فرو کرد
_ل..لطفا کاری نکن که بت ضربه برسه
نمیفهمیدم تهیونگ چرا اینجوری رفتار میکرد ولی منم اینقد حالم بد بود که بش نیاز داشتم نیاز داشتم خودمو خالی کنم:)
منم بغلش کردم
3مین فقط تو بغل هم بودیم هیچ کدوم نمیخاستیم کنار بکشیم
که من کم کم تهیونگو از خودم جدا کردم 4سانت صورتامون فاصله داشت
توی چشمای خوشگلش که توش غرق میشد هرکی نگاه میکردم:)
تهیونگ لبش رو اروم نزدیک یجی کرد که...
#وانشات
#فیکشن
#بی_تی_اس
#ارمی
۵.۹k
۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.