یجی
یجی
دیدم تهیونگ میخاد منو ببوسه که عقب رفتم
بدون هیچ حرفی رفتم پایین
قلبم داشت میومد تو حلقم
+نه نه یجی نباید نباید این اتفاق بیوفته!
حال هوای اونجا داشت حالمو بد میکرد
رفتم بیرون تو ماشینم نشستم
سرمو گذاشتم رو فرمون چشمامو
بستم نفس عمیقی کشیدم
قلبم درد میکرد نمیدونم چرا اینک نمیتونم با انتقام مرده رو زنده کنم?! اینک بتونم دوباره با عشقم باشم:) کدومشون
داشتم فک میکردم همینجوری صدای در ماشین شد یکی نشست
+کای تو کار دیگه نداری جز اینکه بر دل من ب..ا
یجی سرشو اورد بالا با دیدن تهیونگ تعجب کرد
+چی..کار د..اری
_یجی لج کردنو بزار کنار گروه F4v قضیهش چیه
+منظور...ت چی..
_یجی خودتو به اون راه نزن
تهیونگ دست دست یجی رو گرفت تو دستاش توی چشمای هم زل زدن
_بیبی به من اعتماد کن(لبخند ملیح)
ویو یجی
چ..یکار کن..م بهش بگم یا نه
من به تهیونگ بیشتر از خودم اعتماد دارم:)
+خ..ب وقتی از هم جدا شدیم 5 ماه بعدش خواهرم آلما هم از دوست پسرش جدا شد
بخاطر اینکه فهمیده بود خیانت کرده بود بهش
اون پسره خیلی تقلا میکرد که کاری نکرده ولی آلما ویدیو شو دیده بود که یکی از خدمتکار های اونجا گرفته بود
پسره هی میومد دم خونهمون اسرار میکرد
که اونو ببخشه
اما آلما قبول نکرد
اون پسره به آلما گفته بود پشیمونت میکنم
اما توجه نکردیم به حرفش
1 ماه گذشت بعد اون قضیه
الما رفته بود برای خرید ماشین قرار بود
ماهم بریم اما من نرفتم باهاش
اون ی ماشین خوشش اومد و ویدیو کال کرد باهام خیلی خوشحال بود اون ماشینو من میخاستم پولشو بدم که بخره برای روز تولدش:)
از یه لامبورگینی مشکی خوشش اومد
سوارش شد که بره امتحانش کنه
یکم دور بزنه
وقتی رفته بود توی خیابون با ماشین پشت چراغ قرمز
داشت باهام حرف میزد تو ویدیو کال که همین ماشینو میخاد براش بگیرم
که یهو چند نفر از ی وون مشکی با سر روی پوشیده اومدن بیرون و
مستقیم شلیک کردن که مغز و گلوی آلما:)
ویدیو کال قط شد
من موندمو من
نمیدونستم باید چیکار کنم
(پایان فلش بک)
بچه ها این داستان مرگ آلما درواقعه داستان مرگ تنتاسیونه
من خودم فنش بودم و چی بدتر از این میتونه باشه:)
دیدم تهیونگ میخاد منو ببوسه که عقب رفتم
بدون هیچ حرفی رفتم پایین
قلبم داشت میومد تو حلقم
+نه نه یجی نباید نباید این اتفاق بیوفته!
حال هوای اونجا داشت حالمو بد میکرد
رفتم بیرون تو ماشینم نشستم
سرمو گذاشتم رو فرمون چشمامو
بستم نفس عمیقی کشیدم
قلبم درد میکرد نمیدونم چرا اینک نمیتونم با انتقام مرده رو زنده کنم?! اینک بتونم دوباره با عشقم باشم:) کدومشون
داشتم فک میکردم همینجوری صدای در ماشین شد یکی نشست
+کای تو کار دیگه نداری جز اینکه بر دل من ب..ا
یجی سرشو اورد بالا با دیدن تهیونگ تعجب کرد
+چی..کار د..اری
_یجی لج کردنو بزار کنار گروه F4v قضیهش چیه
+منظور...ت چی..
_یجی خودتو به اون راه نزن
تهیونگ دست دست یجی رو گرفت تو دستاش توی چشمای هم زل زدن
_بیبی به من اعتماد کن(لبخند ملیح)
ویو یجی
چ..یکار کن..م بهش بگم یا نه
من به تهیونگ بیشتر از خودم اعتماد دارم:)
+خ..ب وقتی از هم جدا شدیم 5 ماه بعدش خواهرم آلما هم از دوست پسرش جدا شد
بخاطر اینکه فهمیده بود خیانت کرده بود بهش
اون پسره خیلی تقلا میکرد که کاری نکرده ولی آلما ویدیو شو دیده بود که یکی از خدمتکار های اونجا گرفته بود
پسره هی میومد دم خونهمون اسرار میکرد
که اونو ببخشه
اما آلما قبول نکرد
اون پسره به آلما گفته بود پشیمونت میکنم
اما توجه نکردیم به حرفش
1 ماه گذشت بعد اون قضیه
الما رفته بود برای خرید ماشین قرار بود
ماهم بریم اما من نرفتم باهاش
اون ی ماشین خوشش اومد و ویدیو کال کرد باهام خیلی خوشحال بود اون ماشینو من میخاستم پولشو بدم که بخره برای روز تولدش:)
از یه لامبورگینی مشکی خوشش اومد
سوارش شد که بره امتحانش کنه
یکم دور بزنه
وقتی رفته بود توی خیابون با ماشین پشت چراغ قرمز
داشت باهام حرف میزد تو ویدیو کال که همین ماشینو میخاد براش بگیرم
که یهو چند نفر از ی وون مشکی با سر روی پوشیده اومدن بیرون و
مستقیم شلیک کردن که مغز و گلوی آلما:)
ویدیو کال قط شد
من موندمو من
نمیدونستم باید چیکار کنم
(پایان فلش بک)
بچه ها این داستان مرگ آلما درواقعه داستان مرگ تنتاسیونه
من خودم فنش بودم و چی بدتر از این میتونه باشه:)
۴.۴k
۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.