ت ز ی

ﺷﻬﺮت ﻋﺸﻖ ﮐﻨﺪ زﻣﺰﻩ ی ﺣُﺴﻦ ﺑﻠﻨﺪ
ﺷﺪ ز ﯾﻮﺳﻒ، ﺳﺨﻦ ﻋﺸﻖ زﻟﯿﺨﺎ ﻣﺸﻬﻮر

#وﺣﺸﯽ_ﺑﺎﻓﻘﯽ
دیدگاه ها (۱۹)

دستانت بستری از پَرکه هنگام غلبه‌ی خستگی بر آن پلک می‌بندم،د...

بزن چنگی به گندمزار گیسویت، مگر قدری زکات خون دل‌های فقیران ...

از دستِ غیبتِ تو شکایت نمی‌کنم،تا نیست غیبتی نبوَد لذتِ حضور...

مادربزرگ حواسش به شمعدانی‌ها بود. گاه حتے همین که چ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط