بسم الله الرحمن الرحیم
بسم الله الرحمن الرحیم
پاسخ قسمت سوم :
مگر من پسر دختر پیغمبر شما نیستم؟ مگر من پسر وصی پیغمبر و پسر عموی او که اوّل مؤمن و تصدیق آورنده به رسول الله و به آنچه از جانب خدا بر او نازل شده بود نیستم؟
مگر حمزه سید الشّهداء عموی پدر من نیست؟ مگر جعفر که به دو بال خود در بهشت پرواز می کند، عموی من نیست؟
آیا مگر به شما نرسیده است گفتار رسول خدا که درباره من و برادرم فرمود: هَذَانِ سَیدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّه.
این دو نفر دو سید و آقای جوانان بهشتند.؟
پس اگر مرا در این گفتار تصدیق دارید و بدانید که من راست می گویم؛ و سوگند به خدا از وقتی که دانسته ام خداوند دروغگو را دشمنِ مبغوض شمرده است، سخن دروغی را بر زبان نیاورده ام از کشتن من صرف نظر کنید!
و اگر گفتار مرا باور ندارید و این کلام را تکذیب می کنید، اینک در میان شما کسی هست که شما را خبر دهد! از جابربن عبدالله أنصاری و أبوسعید خُدری و سَهْل بن سَعد ساعدی و زید بن أرقَم و أنس بن مالک سؤال کنید! آنان به شما خبر می دهند که رسول خدا درباره من و برادرم چنین فرموده است. ای این معنی مانع و حاجز از ریختن خون من نمی شود؟
شمر گفت: آن کسی که بفهمد تو چه می گوئی، خدا را بر یک جانب عبادت کرده است!
حبیب بن مظاهر در پاسخ شمر گفت: سوگند به خدا که من میبینم تو را که خدا را بر هفتاد جانب از شک و شبهه عبادت می کنی! خداوند بر دل تو مهر زده است. و دیگر یارای فهم و ادراک ندارد.
حضرت سید الشّهداء فرمود: اگر در این امر شک دارید، آیا در این هم شک دارید که من پسر دختر پیغمبر شما هستم؟!
سوگند به خدا در میان مشرق و مغرب عالم، پسر دختر پیغمبری غیر از من، نه در میان شما و نه در میان غیر شما نیست!
وای بر شما! آیا کسی را از شما کشته ام که به طلب قصاص گرد آمده اید؟ یا مالی را از شما تملّک نموده ام، یا جراحتی و زخمی زده ام که برای تلافی آمده اید؟! هیچیک از آنان سخنی نگفت!
نکته : برخی هیچ گاه در جبهه دفاع از مظلوم و کوتاه کردن دست ظالم حاضر نمیشوند، و اگر به میدان آیند نیز ظالم را مظلوم خوانده و از او دفاع میکنند!
حالا اینان که چنین میگویند: دلشان برای یزیدیان سوخته است، که لابد موجودات نازنینی بودند و فقط بیچارهها کمی گول خورده بودند و مبادا خدایی ناکرده لعن شود که این ظلم است(؟!)
یا دلشان برای ما سوخته است که مبادا خدایی ناکرده در حق آن جنایتکاران ظلم کنیم و ملعونشان بخوانیم(؟!)
جدید - نکتهها به قلم شما:انتظار وقتی محقق میشود و با فرج به پایان میرسد که آدمی بداند چه انتظاری دارد؟(پایان)
پاسخ قسمت سوم :
مگر من پسر دختر پیغمبر شما نیستم؟ مگر من پسر وصی پیغمبر و پسر عموی او که اوّل مؤمن و تصدیق آورنده به رسول الله و به آنچه از جانب خدا بر او نازل شده بود نیستم؟
مگر حمزه سید الشّهداء عموی پدر من نیست؟ مگر جعفر که به دو بال خود در بهشت پرواز می کند، عموی من نیست؟
آیا مگر به شما نرسیده است گفتار رسول خدا که درباره من و برادرم فرمود: هَذَانِ سَیدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّه.
این دو نفر دو سید و آقای جوانان بهشتند.؟
پس اگر مرا در این گفتار تصدیق دارید و بدانید که من راست می گویم؛ و سوگند به خدا از وقتی که دانسته ام خداوند دروغگو را دشمنِ مبغوض شمرده است، سخن دروغی را بر زبان نیاورده ام از کشتن من صرف نظر کنید!
و اگر گفتار مرا باور ندارید و این کلام را تکذیب می کنید، اینک در میان شما کسی هست که شما را خبر دهد! از جابربن عبدالله أنصاری و أبوسعید خُدری و سَهْل بن سَعد ساعدی و زید بن أرقَم و أنس بن مالک سؤال کنید! آنان به شما خبر می دهند که رسول خدا درباره من و برادرم چنین فرموده است. ای این معنی مانع و حاجز از ریختن خون من نمی شود؟
شمر گفت: آن کسی که بفهمد تو چه می گوئی، خدا را بر یک جانب عبادت کرده است!
حبیب بن مظاهر در پاسخ شمر گفت: سوگند به خدا که من میبینم تو را که خدا را بر هفتاد جانب از شک و شبهه عبادت می کنی! خداوند بر دل تو مهر زده است. و دیگر یارای فهم و ادراک ندارد.
حضرت سید الشّهداء فرمود: اگر در این امر شک دارید، آیا در این هم شک دارید که من پسر دختر پیغمبر شما هستم؟!
سوگند به خدا در میان مشرق و مغرب عالم، پسر دختر پیغمبری غیر از من، نه در میان شما و نه در میان غیر شما نیست!
وای بر شما! آیا کسی را از شما کشته ام که به طلب قصاص گرد آمده اید؟ یا مالی را از شما تملّک نموده ام، یا جراحتی و زخمی زده ام که برای تلافی آمده اید؟! هیچیک از آنان سخنی نگفت!
نکته : برخی هیچ گاه در جبهه دفاع از مظلوم و کوتاه کردن دست ظالم حاضر نمیشوند، و اگر به میدان آیند نیز ظالم را مظلوم خوانده و از او دفاع میکنند!
حالا اینان که چنین میگویند: دلشان برای یزیدیان سوخته است، که لابد موجودات نازنینی بودند و فقط بیچارهها کمی گول خورده بودند و مبادا خدایی ناکرده لعن شود که این ظلم است(؟!)
یا دلشان برای ما سوخته است که مبادا خدایی ناکرده در حق آن جنایتکاران ظلم کنیم و ملعونشان بخوانیم(؟!)
جدید - نکتهها به قلم شما:انتظار وقتی محقق میشود و با فرج به پایان میرسد که آدمی بداند چه انتظاری دارد؟(پایان)
- ۵.۶k
- ۰۵ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط