پارت ۱۱
۲ ساعت بعد از غذا خوردن
جونگکوک ویو:
دنبال میا بودم یه کاری باهاش داشتم
کل خونرو دنبالش گشتم ولی پیداش نکردم
از مین هو و آجوما هم پرسید ولی اونا هم میا رو ندیده بودن
رفتم طبقه بالا جنی داشت از تو اتاقش میومد بیرون و گیره سر میا دستش بود با سرعت رفتم سمتش
میا رو ندیدی
چرا ! تو اتاقشه اتفاقا گیره سرش دست منه داشتم میبردم بهش بدم
بدش به من من براش میبرم
اوکی بیا !
رفتم سمت اتاقش درش باز پس واردش شدم
میا ؟ میا ؟ میا ؟
چندین بار صداش کردم ولی جواب نداد
بیشتر وارد اتاق شدم که صدای دوش آب اومد چند بار در زدم ولی جوابی نشنیدم و استرس گرفتم پس در حموم رو باز کردم بخار آب با شدت خورد تو صورتم 😅😐
دیدنش تو اون وعضیت قلبم رو یکم قل قلک داد دیدن بدن سفید و کوچولوش تحریکم کرد ولی جلو خود و گرفتم و رفتم داخل .
خواب بود پس آروم نشوندمش تو بغلم و موهاشو شستم و از وان اودمش بیرون یه حوله دورش بستم بغلش کردم و بردم بیرون یه لباس بنفش خوشگلم تنش کردم و موهاشو بافتم و اون هنوز خواب بود خرگوش کوچولو خوابالو
خودمم یه لباس پوشیدم و خوابیدم پیشش
میا ویو :
رفتم تو حموم و تو این فکر که کودمشون زیباتر خوابم برد و خواب عجیبی دیدم خواب دیدم جونگکوک داخل حموم پیش من و داره موهامو میشوره و من خوابم
خواب زیبایی بود دلم نمیخواست هیچوقت ازش بیدار شم پس سعی کردم خوابم رو عمیق کنم ...
ویو نویسنده:
میا جونگ کوک شب عالیی رو در کنار هم داشتن ( منحرف فکر بد نکن)
هردوشون با آرامش تو بغل همدیگه خوابیده بودن ولی آیا این آرامش موندگار بود ؟
....................
جونگکوک ویو:
دنبال میا بودم یه کاری باهاش داشتم
کل خونرو دنبالش گشتم ولی پیداش نکردم
از مین هو و آجوما هم پرسید ولی اونا هم میا رو ندیده بودن
رفتم طبقه بالا جنی داشت از تو اتاقش میومد بیرون و گیره سر میا دستش بود با سرعت رفتم سمتش
میا رو ندیدی
چرا ! تو اتاقشه اتفاقا گیره سرش دست منه داشتم میبردم بهش بدم
بدش به من من براش میبرم
اوکی بیا !
رفتم سمت اتاقش درش باز پس واردش شدم
میا ؟ میا ؟ میا ؟
چندین بار صداش کردم ولی جواب نداد
بیشتر وارد اتاق شدم که صدای دوش آب اومد چند بار در زدم ولی جوابی نشنیدم و استرس گرفتم پس در حموم رو باز کردم بخار آب با شدت خورد تو صورتم 😅😐
دیدنش تو اون وعضیت قلبم رو یکم قل قلک داد دیدن بدن سفید و کوچولوش تحریکم کرد ولی جلو خود و گرفتم و رفتم داخل .
خواب بود پس آروم نشوندمش تو بغلم و موهاشو شستم و از وان اودمش بیرون یه حوله دورش بستم بغلش کردم و بردم بیرون یه لباس بنفش خوشگلم تنش کردم و موهاشو بافتم و اون هنوز خواب بود خرگوش کوچولو خوابالو
خودمم یه لباس پوشیدم و خوابیدم پیشش
میا ویو :
رفتم تو حموم و تو این فکر که کودمشون زیباتر خوابم برد و خواب عجیبی دیدم خواب دیدم جونگکوک داخل حموم پیش من و داره موهامو میشوره و من خوابم
خواب زیبایی بود دلم نمیخواست هیچوقت ازش بیدار شم پس سعی کردم خوابم رو عمیق کنم ...
ویو نویسنده:
میا جونگ کوک شب عالیی رو در کنار هم داشتن ( منحرف فکر بد نکن)
هردوشون با آرامش تو بغل همدیگه خوابیده بودن ولی آیا این آرامش موندگار بود ؟
....................
۴.۱k
۱۲ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.