ادامه پارت 𝟕
ادامه پارت 𝟕
هاتاکا یخوده به میز نزدیکتر شد
-ببین.. من ازت خوشم اومده.. تو کنجکاوی و دروغ گوی بدی هم نیستی و برای خودت پروعی.. دوباره ازت میپرسم.. دوست داری اینجا کار کنی؟
واییی کار هم پیدا نمیشه بشه هم استخدام نمیشم.. بشمم فوقش کف فست فودی و طی میکشم.. از همه مهمتر من به این پول نیاز دارم و لیلیا هم از کارش اخراج شده و اگه اجاره رو هم هم ندیم بی خانمان میشیم.. حتی دیگه چیزی برای خوردن یر نمیاریم پس..
هاتاکا:قبول میکنی یا نه؟
هاتاکا یخوده به میز نزدیکتر شد
-ببین.. من ازت خوشم اومده.. تو کنجکاوی و دروغ گوی بدی هم نیستی و برای خودت پروعی.. دوباره ازت میپرسم.. دوست داری اینجا کار کنی؟
واییی کار هم پیدا نمیشه بشه هم استخدام نمیشم.. بشمم فوقش کف فست فودی و طی میکشم.. از همه مهمتر من به این پول نیاز دارم و لیلیا هم از کارش اخراج شده و اگه اجاره رو هم هم ندیم بی خانمان میشیم.. حتی دیگه چیزی برای خوردن یر نمیاریم پس..
هاتاکا:قبول میکنی یا نه؟
۱.۵k
۲۴ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.