کیوت ولی خشن پارت

کیوت ولی خشن پارت ۱۳

با ترس درو وا کردی و گفتی
ا.ت : اینجا چه خبره
کوک : کی بهت اجازه داد بیای اینجا
ا.ت : خودم
کوک : خودت ؟ هه هنوز یه روزم نشده که اینجایی
ا.ت : بیخیال این چیه ؟
کوک : اینجاش دیگه به تو مربوط نیست (میاد جلو)
ا.ت : نزدیک من نشو (با بغض) فکر نمیکردم همچین آدم بی رحمی باشی
کوک : اینو میگی چون نمیدونی چرا کشتمش
ا.ت : چرا کشتیش ؟
کوک : چون میخواست سر تو باهام شرط بندی کنه (با داد)
ا.ت : (سکوت)
کوک : بهرحال تو داخل یه مخفیگاه مافیایی هستی انتظار نداشته باش که اینجا همه باهم خوب باشن.....اگه روی نقطه ضعفم دست بذارن نمیتونم خودمو کنترل کنم
ا.ت : منظورت از نقطه ضعف چیه ؟
کوک : خودتم اینو بهتر از من میدونی
تو هم لبخند زدی و رفتی جلو بغلش کردی تا آروم شه تو گوشش گفتی
ا.ت : آروم باش قرار نیست از انتخابم پشیمون بشم
اون هم تو گوشت میگه
کوک : میای این رابطه رو باز سازی کنیم
ا.ت : از خدامه
کوک محکم تر بغلت میکنه و به آرومی لباشو روی لبات میذاره و یه بوسه ی هات رو شروع میکنه
بعد از دو دیقه نفس کم میاری و ازش جدا میشی
ا.ت : خب....دوست داری چطوری صدات کنم ؟ (کیوت میگی)
کوک : هرچی دوست داری بگو
ا.ت : باشه جونگکوکا
اون هم یه خنده ی خرگوشی میکنه و میگه
کوک : خیلی کیوتی سوییت هارت

دوست دارین از پارت های بعد داستان رو منحرفانه کنم ؟ اگه جواب این سوالو ندین پارت بعد نمیاد دیگه خود دانی
دیدگاه ها (۶)

کیوت ولی خشن پارت ۱۴۳ ماه بعدکوک : چاگیا ؟ا.ت : بله ؟کوک : آ...

کیوت ولی خشن پارت ۱۵اونم سرعت ماشینو کم کردو تو رو کشوند رو ...

کیوت ولی خشن پارت ۱۲با صدای گلوله بهوش اومدی و با ترس به اطر...

کیوت ولی خشن پارت ۱۱ا.ت : چیشده ؟کوک : هیچی با یه نفر یه جلس...

پارت ۹۴ فیک ازدواج مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط