کیوت ولی خشن پارت
کیوت ولی خشن پارت ۱۲
با صدای گلوله بهوش اومدی و با ترس به اطرافت نگاه میکردی خدمتکار کوک رو صدا کردی
خدمتکار : شما صدام کردین
ا.ت : آره بیا منو ببر بیرون
خدمتکار : رئیس اجازه ندادن
چشماتو عروسکی کردی
ا.ت : تلوخودااااااا
خدمتکار : اونطوری نگام نکن
ا.ت : (دوباره همون کارو کردی)
خدمتکار : اههه باشه بیا بیرون
ا.ت : هورا
اومدی بیرون میخواستی بری سمت اتاق کوک ولی اول از لای در به داخل نگاه کردی که دیدی جنازه ی یه مرد افتاده وسط اتاق کوک هم تو دستش اسلحه بود با ترس درو باز کردی و گفتی ....
ادامه میره برای فردا شبتون بخیر ♡
با صدای گلوله بهوش اومدی و با ترس به اطرافت نگاه میکردی خدمتکار کوک رو صدا کردی
خدمتکار : شما صدام کردین
ا.ت : آره بیا منو ببر بیرون
خدمتکار : رئیس اجازه ندادن
چشماتو عروسکی کردی
ا.ت : تلوخودااااااا
خدمتکار : اونطوری نگام نکن
ا.ت : (دوباره همون کارو کردی)
خدمتکار : اههه باشه بیا بیرون
ا.ت : هورا
اومدی بیرون میخواستی بری سمت اتاق کوک ولی اول از لای در به داخل نگاه کردی که دیدی جنازه ی یه مرد افتاده وسط اتاق کوک هم تو دستش اسلحه بود با ترس درو باز کردی و گفتی ....
ادامه میره برای فردا شبتون بخیر ♡
- ۹.۲k
- ۲۰ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط