کیوت ولی خشن پارت
کیوت ولی خشن پارت ۱۴
۳ ماه بعد
کوک : چاگیا ؟
ا.ت : بله ؟
کوک : آماده شو بریم
ا.ت : کجا ؟
کوک : دعوت شدیم مهمونی
ا.ت : آها باشه الان حاضر میشم
کوک : آفرین بدو
بعدش کوک رفت طبقه ی پایین روی مبل نشست تا بیای
(۱۰ دیقه بعد)
کوک : اههه چرا نمیاد یادم باشه برگشتیم تنبیهش کنم
همینطور که داشت زیر لب غر میزد دید که داری از پله ها میای پایین
کوک تو ذهنش :
داشتم زیرلب غر میزدم که دیدم داره از پله ها میاد پایین اول خواستم فقط دعواش کنم ولی وقتی بیشتر دقت کردم دیدم که خیلی زیبا شده مخصوصا با اون لباس قرمز تیره و کیف سیاه محوش شده بودم و چشمام از ذوق داشت برق میزد
کوک : خیلی هات شدی مواظب باش نخورمت
ا.ت : ههه خیلی خب بریم
بعدش دستتو گرفتو باهم رفتین تو ماشین نشستین خواستی درو باز کنی که
کوک : تو چرا پرنسس ؟
ا.ت : (سکوت)
کوک : من باز میکنم
ا.ت : ایششش ترسیدم
کوک : (لبخند خرگوشی)
سوار شدینو راه افتادین
ا.ت : حالا کی برمیگردیم ؟
کوک : فکر کنم آخر شب برا چی ؟
ا.ت : هیچی همینطوری (کیوت گفتی)
ادامه در پارت بعد
تا وقتی ۱۰ لایک نخوره نمیذارم قهرم باهاتون 😒
۳ ماه بعد
کوک : چاگیا ؟
ا.ت : بله ؟
کوک : آماده شو بریم
ا.ت : کجا ؟
کوک : دعوت شدیم مهمونی
ا.ت : آها باشه الان حاضر میشم
کوک : آفرین بدو
بعدش کوک رفت طبقه ی پایین روی مبل نشست تا بیای
(۱۰ دیقه بعد)
کوک : اههه چرا نمیاد یادم باشه برگشتیم تنبیهش کنم
همینطور که داشت زیر لب غر میزد دید که داری از پله ها میای پایین
کوک تو ذهنش :
داشتم زیرلب غر میزدم که دیدم داره از پله ها میاد پایین اول خواستم فقط دعواش کنم ولی وقتی بیشتر دقت کردم دیدم که خیلی زیبا شده مخصوصا با اون لباس قرمز تیره و کیف سیاه محوش شده بودم و چشمام از ذوق داشت برق میزد
کوک : خیلی هات شدی مواظب باش نخورمت
ا.ت : ههه خیلی خب بریم
بعدش دستتو گرفتو باهم رفتین تو ماشین نشستین خواستی درو باز کنی که
کوک : تو چرا پرنسس ؟
ا.ت : (سکوت)
کوک : من باز میکنم
ا.ت : ایششش ترسیدم
کوک : (لبخند خرگوشی)
سوار شدینو راه افتادین
ا.ت : حالا کی برمیگردیم ؟
کوک : فکر کنم آخر شب برا چی ؟
ا.ت : هیچی همینطوری (کیوت گفتی)
ادامه در پارت بعد
تا وقتی ۱۰ لایک نخوره نمیذارم قهرم باهاتون 😒
- ۶.۲k
- ۲۴ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط