part :36
part :36
(علامت کوک +علامت ته _)
اصلحه رو گذاشت رو سرش
_یا همین الان بساتتو جمع میکنی و میری و دیگه نه سمت این عمارت نه سمت کوک میای یا همین الان مغذتو اینجا پخش میکنم تهیونگ انقدر جدی بود که منم ازش ترسیدم
×ب...ب....باشه م....می....میرم
اینو گفت و سریع رفت بیرون . تهیونگ رفت و درو از پشت قفل کرد . برگشت سمت منو یه لبخند خیلی خوشگل بهم زد
منم بدو بدو رفتم و پریدم بغلش .اونم منو بغل کرد و مثل یه پر از رو زمین بلندم کرد سریع پاهامو پیچیدم دور کمرش و محکم چسبیدمش .رفت سمت ساختمون . درو با پاش باز کرد و رفت داخل و دوباره با پاش بست و رفت سمت مبل و نشست روش و منم رو پاش بودم
_ببخشید
+چرا معذرت خواهی میکنی ؟ تو که کاری نکردی
_من نمیدونستم که تو تو زندگیت چقدر سختی کشیدی
+هی پسر این که تقصیر تو نیست
یه لبخند خوشگل زد
_بیا ادامه فیلم رو نگاه کنیم . تا وقتی من پیشتم هیچکس نمیتونه بهت آسیب بزنه خب ؟
+بش
تهیونگ دراز کشید و منم خوابیدم روشو سرم رو گذاشتم رو سینش .
(علامت کوک +علامت ته _)
اصلحه رو گذاشت رو سرش
_یا همین الان بساتتو جمع میکنی و میری و دیگه نه سمت این عمارت نه سمت کوک میای یا همین الان مغذتو اینجا پخش میکنم تهیونگ انقدر جدی بود که منم ازش ترسیدم
×ب...ب....باشه م....می....میرم
اینو گفت و سریع رفت بیرون . تهیونگ رفت و درو از پشت قفل کرد . برگشت سمت منو یه لبخند خیلی خوشگل بهم زد
منم بدو بدو رفتم و پریدم بغلش .اونم منو بغل کرد و مثل یه پر از رو زمین بلندم کرد سریع پاهامو پیچیدم دور کمرش و محکم چسبیدمش .رفت سمت ساختمون . درو با پاش باز کرد و رفت داخل و دوباره با پاش بست و رفت سمت مبل و نشست روش و منم رو پاش بودم
_ببخشید
+چرا معذرت خواهی میکنی ؟ تو که کاری نکردی
_من نمیدونستم که تو تو زندگیت چقدر سختی کشیدی
+هی پسر این که تقصیر تو نیست
یه لبخند خوشگل زد
_بیا ادامه فیلم رو نگاه کنیم . تا وقتی من پیشتم هیچکس نمیتونه بهت آسیب بزنه خب ؟
+بش
تهیونگ دراز کشید و منم خوابیدم روشو سرم رو گذاشتم رو سینش .
۹.۶k
۰۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.