🌿🌗🌿🌗🌿🌗🌿🌗🌿🌗🌿🌗🌿🌗
🌿🌗🌿🌗🌿🌗🌿🌗🌿🌗🌿🌗🌿🌗
🌿🌗🌿🌗🌿🌗🌿🌗🌿🌗🌿🌗
🌿🌗🌿🌗🌿🌗🌿🌗🌿🌗
🌿🌗🌿🌗🌿🌗🌿🌗
🌿🌗🌿🌗🌿🌗
🌿🌗🌿🌗
🌿🌗
#پارت۷
🌗🌿دانشجوی لجباز من🌿🌗
#مامان_دیانا دیانا جایی میخوای بری؟ای به خشکی شانس
الان باید میومدن
باید این پسره چندش رو تحمل کنم
مامان اینا نشستن
و غذا سفارش دادن
غذا آوردن همینطور که مامانم با مامان ارسلان حرف میزد
استاد هم مثل چی به من زل زده بود
منم محلش ندادم
هیچی نخوردم اصلا هم خوش رو نبودم
همش سرم تو گوشی بود
مامانم همش میزد به پام که گوشی بزارم کنار
#مامان_ارسلان دیانا جون دانشجویی به سلامتی
#دیانا بله
#مامان_ارسلان خوب درستو بخون عزیزم این ارسلان من الان استاد دانشگاهه
#مامان_دیانا موفق باشه
#ارسلان ممنونم
#مامان_ارسلان درس ها چطور پیش میره دیانا
#دیانا خوبه البته استادش همچین استادی هم نیست
#ارسلان آها
#دیانا بله
مامان اینا قرار گذاشتن برن خرید من و این مارمولک این وسط چیکاره بودیم نمد
هرکس با ماشین خودش رفت سمت پاساژ
مامانم و مامان ارسلان
جلو جلو میرفتن
منم پشتشون به مغازه ها نگاه میکردم
ارسلان هم پشت من بود
اصلا ازش خوشم نمیاد پسر نچسب واسه من استادا شده
چشمم به یه مغازه جغد فروشی جلب شد
من عاشق جغد بودم رفتم داخل مغازه
🌗🌿🌗🌿🌗🌿🌗🌿🌗🌿🌗🌿🌗🌿🌗🌿🌗🌿🌗🌿🌗🌿
سیلام✌️🏻😀
خب اینم یه پارت جدید
حمایت کنید میبینم که اصلا حمایت نمیکنید😕
قرار بود اینسری بخاطر اینکه یه شب نذاشتم ۵ پارت بزارم ولی خب بخاطر حمایت ها نشد
حمایت کنید انرژی بگیرم تند تند پارت بزارم
🌿🌗🌿🌗🌿🌗🌿🌗🌿🌗🌿🌗
🌿🌗🌿🌗🌿🌗🌿🌗🌿🌗
🌿🌗🌿🌗🌿🌗🌿🌗
🌿🌗🌿🌗🌿🌗
🌿🌗🌿🌗
🌿🌗
#پارت۷
🌗🌿دانشجوی لجباز من🌿🌗
#مامان_دیانا دیانا جایی میخوای بری؟ای به خشکی شانس
الان باید میومدن
باید این پسره چندش رو تحمل کنم
مامان اینا نشستن
و غذا سفارش دادن
غذا آوردن همینطور که مامانم با مامان ارسلان حرف میزد
استاد هم مثل چی به من زل زده بود
منم محلش ندادم
هیچی نخوردم اصلا هم خوش رو نبودم
همش سرم تو گوشی بود
مامانم همش میزد به پام که گوشی بزارم کنار
#مامان_ارسلان دیانا جون دانشجویی به سلامتی
#دیانا بله
#مامان_ارسلان خوب درستو بخون عزیزم این ارسلان من الان استاد دانشگاهه
#مامان_دیانا موفق باشه
#ارسلان ممنونم
#مامان_ارسلان درس ها چطور پیش میره دیانا
#دیانا خوبه البته استادش همچین استادی هم نیست
#ارسلان آها
#دیانا بله
مامان اینا قرار گذاشتن برن خرید من و این مارمولک این وسط چیکاره بودیم نمد
هرکس با ماشین خودش رفت سمت پاساژ
مامانم و مامان ارسلان
جلو جلو میرفتن
منم پشتشون به مغازه ها نگاه میکردم
ارسلان هم پشت من بود
اصلا ازش خوشم نمیاد پسر نچسب واسه من استادا شده
چشمم به یه مغازه جغد فروشی جلب شد
من عاشق جغد بودم رفتم داخل مغازه
🌗🌿🌗🌿🌗🌿🌗🌿🌗🌿🌗🌿🌗🌿🌗🌿🌗🌿🌗🌿🌗🌿
سیلام✌️🏻😀
خب اینم یه پارت جدید
حمایت کنید میبینم که اصلا حمایت نمیکنید😕
قرار بود اینسری بخاطر اینکه یه شب نذاشتم ۵ پارت بزارم ولی خب بخاطر حمایت ها نشد
حمایت کنید انرژی بگیرم تند تند پارت بزارم
۶.۷k
۱۱ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.