مروارید آبی

مروارید آبی
Part ¹⁴
+چرا باید ناراحت باشم؟
& اخه من شب عروسیم خوشحال نبودم (لبخند)
+میتونم دلیلش و بپرسم؟
& ازدواج اجباری بود
ولی بعد خیلی وابسته اش شده بودم...
+شده بودی؟
& ارهه (لبخند) بهم خیانت کرد
بعدم ازم طلاق گرفت..
+چجوری تونستی باهاش کنار بیای؟
& زندگی پر از چیزای بد و خوبه
میدونی الان خوشبختم و هزار بار خدارو شکر میکنم که ازش طلاق گرفتم....
+پس خیلی صبوری
& تو هم اگه ازدواج کنی میفهمی زندگی یعنی چی
دو ساعت گذشت و بلخره تموم شد
& خب دیگه عروس خانممم خیلی خوشگل شدی(لبخند)
ایشالا به پای هم پیر شین و خوشبخت
+ممنونم (لبخند)
&من دیگه برم خدافظ
+خدانگهدار
ویو ارایشگر
بعد از اینکه کارای لانا تموم شد داشتم توی حیاط به طرف در میرفتم که یاد کوک افتادم و بهش زنگ زدم
_ بله؟ (سرد)
& داداش کارم تموم شد
خیلی خوشگل شده (خنده)
( پشمتون ریخت میدونم😔💔)
_ بودش... اهم... افرین بهت...
& بله بله
_ اهم... یونا (اسم خواهر جونگکوک)
& جانم داداش؟
_ دستت درد نکنه رسیدی خونه زنگ بزن
&چشم من برم دیگه میخوام رانندگی کنم
_باشه خدافظ

#رمان #فیک #سناریو #واکنشات
#جونگکوک #تهیونگ #جیهوپ #نامجون #جین #جیمین #شوگا #بی_تی_اس #ارمی
دیدگاه ها (۲)

مروارید آبی Part ¹⁵ویو لانا بعد از رفتن اون خانمه با کمک مام...

کوک برای عروسی(ببخشید اسلاید کاملش و نداشتم) #رمان #فیک #سنا...

بنفش من Part23_که دیدم ات نیست... هول شدم و بستنی از دستم اف...

بنفش من Part22_اتتتت(داد) ات رو زمین افتاده بود و بیهوش بود ...

رویای من دروغ نمیگه

game of love and hate(part 18)

چند پارتی جونگکوک🐰عشق

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط