مجلس میهمانی بود

مجلس میهمانی بود......
پیر مرد از جایش برخاست تا به بیرون برود...
اما وقتی که بلند شد، عصای خویش را بر عکس بر زمین نهاد.....
و چون دسته عصا بر زمین بود، تعادل کامل نداشت...
دیگران فکر کردند که او چون پیر شده، دیگر حواس خویش را از دست داده و متوجه نیست که عصایش را بر عکس بر زمین نهاده.....
به همین خاطر صاحبخانه با حالتی که خالی از تمسخر نبود به وی گفت:
پس چرا عصایت را بر عکس گرفته ای؟!
پیر مرد آرام و متین پاسخ داد:
زیرا انتهایش خاکی است، می خواهم فرش خانه تان خاکی نشود.....
مواظب قضاوتهایمان باشیم....
چه زیبا گفت دکتر شریعتی:
برای کسی که میفهمد
هیچ توضیحی لازم نیست
و
برای کسی که نمیفهمد
هر توضیحی اضافه است
آنانکه میفهمند
عذاب میکِشند
و
آنانکه نمیفهمند
عذاب می دهند
مهم نیست که چه "مدرکی" دارید
مهم اینه که چه "درکی" دارید..
دیدگاه ها (۵)

بسم الله الرحمن الرحیمامیرالمومنین علیه السلام فرمودند:انسان...

#مهدویت بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ ...

دلتنگم اقادلتنگ دیدنتدلتنگ شنیدن صدای انا المهدی ات....تا کج...

بسم رب الشهداء و الصدیقین #خاطراتی از شهدا شهید اسماعیل دقا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط