.جونگ کوک تو کسری از ثانیه به طرفت خیز برداشت ، دست های ب
.جونگ کوک تو کسری از ثانیه به طرفت خیز برداشت ، دست های بزرگش قفل پهلوهات کرد و با یک حرکت بدن ظریفت رو بالا برد
با دست هات محکم بازو هاش رو گرفتی و پاهای آویزونت رو تو هوا تکون دادی:
_بذارم زمین داشتم حرف میزدم!!!!
بدون اینکه توجهی به درخواستت کنه دست هاش رو پایین آورد و با آوردنت سمت خودش ، لب های نرم و مرطوبش رو خیلی آروم روی لب هات گذاشت.
از ترس سقوط روی زمین دست هات رو دور گردنش حلقه کردی و پاهاتو دور کمرش پیچیدی.
جونگ کوک با دیدن این کارت دست هاش رو پایین تر آورد و زیر باسنت قرار داد تا با خیال راحت به بازوهای قوی دوست پسرت اعتماد کنی و از عاشقانه ی شیرینتون لذت ببری.
با صدای آروم و دلچسبی لباشو از رو لبات برداشت و با نفس نفس زدن زمزمه کرد:
_آروم بود نه؟؟دفعه ی بعدی که همچین حرفی بزنی به این فکر نمیکنم که شوخیه...کاری میکنم که تا یک هفته لبات از هم باز نشن!
───────────
برای خوندن ادامه ی این سناریو و دسترسی به سناریو های بیشتر لینک زیر رو لمس کنید🔥👇🏿
https://t.me/joinchat/AAAAAEuDUQgh3S-VPHwhug
با دست هات محکم بازو هاش رو گرفتی و پاهای آویزونت رو تو هوا تکون دادی:
_بذارم زمین داشتم حرف میزدم!!!!
بدون اینکه توجهی به درخواستت کنه دست هاش رو پایین آورد و با آوردنت سمت خودش ، لب های نرم و مرطوبش رو خیلی آروم روی لب هات گذاشت.
از ترس سقوط روی زمین دست هات رو دور گردنش حلقه کردی و پاهاتو دور کمرش پیچیدی.
جونگ کوک با دیدن این کارت دست هاش رو پایین تر آورد و زیر باسنت قرار داد تا با خیال راحت به بازوهای قوی دوست پسرت اعتماد کنی و از عاشقانه ی شیرینتون لذت ببری.
با صدای آروم و دلچسبی لباشو از رو لبات برداشت و با نفس نفس زدن زمزمه کرد:
_آروم بود نه؟؟دفعه ی بعدی که همچین حرفی بزنی به این فکر نمیکنم که شوخیه...کاری میکنم که تا یک هفته لبات از هم باز نشن!
───────────
برای خوندن ادامه ی این سناریو و دسترسی به سناریو های بیشتر لینک زیر رو لمس کنید🔥👇🏿
https://t.me/joinchat/AAAAAEuDUQgh3S-VPHwhug
۳۰.۶k
۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱۲۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.