قسمت پنجم فیک اکسو +2
قسمت پنجم #فیک #اکسو +2
#exo #sehun #minki
روی صندلی تو پارک نشستم ، توحال خودم بودم که دیدم کریس داره
میاد سمتم...فاتحمو خوندم ، الان پدرمو در میارع
سریع از جام بلند شدم
با اون هیکل و قد به قول غزل نردبونش وایستاد جلوم
کریس : ببخشید ناراحت شدی!
-تو دلم : ووووااااتتتتتت؟؟؟؟؟؟😮
بیرون دلم : چی؟
کریس : گفتم ببخشید
-شنیدم منظورم اینه چرا...؟
در واقع یعنی چرا از دستم عصبانی نبودی مثل قبلا
دوچرخمو برداری بری خونه و چرخاشو پنچر کنی که دیگه نیام بیرون...؟!
کریس : اشتباه کردم....بد ببرخورد کردم در واقع میخواستم به
سهون بگم اینجا جای این کارا نیست و برای این کارش مجازات هم دارم
-مجازات چی...؟!
کریس : دوچرختو بیار بریم خونه اونجا میفهمی
رفتیم خونه از حیاط و کنار باغچه گل های شیومین رد شدیم
حیاط خیلی بزرگ بود پشت حیاط سالن بود
رفتیم تو سالن
بچه ها به ردیف نشسته بودن روی صندلی های تماشاگرا
کریس : خب ، چان و سهون بلند شید
چان و سهون بلند شدن وایستادن غزل هم بلند شد
کریس : نه غزل بشین
غزل : چراااا؟؟؟؟؟
کریس : وا ، خب میگم بشین
غزل نشست و کریس :
امشب برای شام سهون و چان از همون غذایی میخورنات
که غزل و مین کی درست کردن
سهون غشید.....
-سهوووناااااااا پریدم رفتم طرفش رو صندلی ولو شده بود
- خوبی؟؟؟؟
سهون : نعععععععع
چان مات مونده بود داشت کریس رو نگا میکرد
بک زد پشت سرش ...
چان : چته...؟
بک : زنده ای.؟
چان : نععععع
کریس : یاااااااا پسرا خودتو جمع کنید شوخی کردم
سهون : وای، داشتم میمردم پسر
کریس : خخخخ شما پوست کلفتا با غذاهای غزل و مین کی هم از پا نمیفتید
چان : خخخخخخ
بقیه : 😶 😂 😂 😂 😂 😅 😆 😃 😕 ☺
کای : خب حالا اجازه هست ما تشریف ببریم..؟
کریس : نه... اینی که میگم فقط با چان و سهون نیستم
با بقیتونم هستم ، از این به بعد هر کدومتون چپ نگاه این دخترا بکنه
با من طرفه....
کیونگ : مثلا میخوای چکارکنی؟؟؟
کریس : تو حرف نزن کوچولو
کیونگ : درسته ازت کوتاه ترم اما خیلیییی چیزی...
کریس : چیزم؟
کیونک : بی ادبی
کریس : باش تو چپ چپ نگاشون کن
سهون : یااااااا چی میگی؟؟؟؟؟؟؟
چان : میبندیش یا ببندم!!!!!!!
کریس : غلط کردم ، اینم شوخی کردم فقط در حد اینکه
بزارید دخترا ارامش داشته باشن
چان : ارامشو بدون ما ندارن
کریس : خب خب رو دادم الکی
پاشید حاضر شید شب میریم رستوران از اون ور میریم پارک
دوچرخه سواری شب میریم که کسی تو پارک نباشه منظورم اخر شبه
شب شد و رفتیم رستوران مورد علاقه کریس
یشینگ : خب حالا کی حساب میکنه؟
تائو : تو بخور فعلا ، نترس تو حساب نمیکنی
بک : کسی که اوردمون حساب میکنه دیگه
غزل : عمرا...
کریس با دهن پر : چی عمرا..؟ خودم حساب میکنم که بهتون ثابت
بشه پول برام مهم نیس
غذا خوردیم غزل با کریس رفت که حساب کنه
کارتشو کشیدن....
رستوران دار : این کارت هیچی توش نیست......!
غزل : مطمئنید؟
بقیه :😒 😒 😒 😒 😒 😒 😒 😒 😒 😒 .....
کریس : اهم ، خب اس ام هنوز پولمو نداده
سهون : بکش کنار ... ول خرج اکسو وارد میشود
من - ایول😍
رستوراندار : اینم خالیه...شما مارو چی گیر اوردین؟
- اینم؟؟؟ سهون یااااا
سهون : یادم نبود ، اس ام پول منم نداده
سوهو : اس ام پول هیچکدوممونو نداده اما من یکم پول دارم
-بعله دیگه پول دار اکسو😍
سهون : ببخشید
لوهان : سهون یا تقصیر کریسه میخواست وعده الکی نده
کریس : خیلی خب ...سوهو یا میانادا(ببخشید)
سوهو زد زوی شونه کریس و یه لبخند خوشگل زد :
نوش جونت دوست من
رفتیم سمت پارک و دوچرخه هارو برداشتیم
من و غزل و کریس و سهون و چان و بکهیون و سوهو و چن
بقیه رفتن والیبال
داشتیم با دوچرخه میرفتیم که چن گفت :
یا چقد اروم میرید دخترا یکم تند تر ماست خوردید؟
من : إ ...نه بابا دو ساعت پیش کیمچی تند خوردیم
غزل تا میتونی پا بزن
سهون : کیمچی تند...؟ ولی تو نون برنجی خوردیا
چان : خخخخ ، تیکه انداخت باهوش
ازشون زدیم جلو تقریبا نمیتونستیم ببینیمشون
کریس : هعععییییی دختراااااا اروم دور نشید با شمام
من: مگه ماست خوردیدددد؟؟؟؟
غزل : مین کی اروم راست میگه خیلی دور شدیم
من : ولششش
اوووووووووووووو ( یه سیم یا یه طن
#exo #sehun #minki
روی صندلی تو پارک نشستم ، توحال خودم بودم که دیدم کریس داره
میاد سمتم...فاتحمو خوندم ، الان پدرمو در میارع
سریع از جام بلند شدم
با اون هیکل و قد به قول غزل نردبونش وایستاد جلوم
کریس : ببخشید ناراحت شدی!
-تو دلم : ووووااااتتتتتت؟؟؟؟؟؟😮
بیرون دلم : چی؟
کریس : گفتم ببخشید
-شنیدم منظورم اینه چرا...؟
در واقع یعنی چرا از دستم عصبانی نبودی مثل قبلا
دوچرخمو برداری بری خونه و چرخاشو پنچر کنی که دیگه نیام بیرون...؟!
کریس : اشتباه کردم....بد ببرخورد کردم در واقع میخواستم به
سهون بگم اینجا جای این کارا نیست و برای این کارش مجازات هم دارم
-مجازات چی...؟!
کریس : دوچرختو بیار بریم خونه اونجا میفهمی
رفتیم خونه از حیاط و کنار باغچه گل های شیومین رد شدیم
حیاط خیلی بزرگ بود پشت حیاط سالن بود
رفتیم تو سالن
بچه ها به ردیف نشسته بودن روی صندلی های تماشاگرا
کریس : خب ، چان و سهون بلند شید
چان و سهون بلند شدن وایستادن غزل هم بلند شد
کریس : نه غزل بشین
غزل : چراااا؟؟؟؟؟
کریس : وا ، خب میگم بشین
غزل نشست و کریس :
امشب برای شام سهون و چان از همون غذایی میخورنات
که غزل و مین کی درست کردن
سهون غشید.....
-سهوووناااااااا پریدم رفتم طرفش رو صندلی ولو شده بود
- خوبی؟؟؟؟
سهون : نعععععععع
چان مات مونده بود داشت کریس رو نگا میکرد
بک زد پشت سرش ...
چان : چته...؟
بک : زنده ای.؟
چان : نععععع
کریس : یاااااااا پسرا خودتو جمع کنید شوخی کردم
سهون : وای، داشتم میمردم پسر
کریس : خخخخ شما پوست کلفتا با غذاهای غزل و مین کی هم از پا نمیفتید
چان : خخخخخخ
بقیه : 😶 😂 😂 😂 😂 😅 😆 😃 😕 ☺
کای : خب حالا اجازه هست ما تشریف ببریم..؟
کریس : نه... اینی که میگم فقط با چان و سهون نیستم
با بقیتونم هستم ، از این به بعد هر کدومتون چپ نگاه این دخترا بکنه
با من طرفه....
کیونگ : مثلا میخوای چکارکنی؟؟؟
کریس : تو حرف نزن کوچولو
کیونگ : درسته ازت کوتاه ترم اما خیلیییی چیزی...
کریس : چیزم؟
کیونک : بی ادبی
کریس : باش تو چپ چپ نگاشون کن
سهون : یااااااا چی میگی؟؟؟؟؟؟؟
چان : میبندیش یا ببندم!!!!!!!
کریس : غلط کردم ، اینم شوخی کردم فقط در حد اینکه
بزارید دخترا ارامش داشته باشن
چان : ارامشو بدون ما ندارن
کریس : خب خب رو دادم الکی
پاشید حاضر شید شب میریم رستوران از اون ور میریم پارک
دوچرخه سواری شب میریم که کسی تو پارک نباشه منظورم اخر شبه
شب شد و رفتیم رستوران مورد علاقه کریس
یشینگ : خب حالا کی حساب میکنه؟
تائو : تو بخور فعلا ، نترس تو حساب نمیکنی
بک : کسی که اوردمون حساب میکنه دیگه
غزل : عمرا...
کریس با دهن پر : چی عمرا..؟ خودم حساب میکنم که بهتون ثابت
بشه پول برام مهم نیس
غذا خوردیم غزل با کریس رفت که حساب کنه
کارتشو کشیدن....
رستوران دار : این کارت هیچی توش نیست......!
غزل : مطمئنید؟
بقیه :😒 😒 😒 😒 😒 😒 😒 😒 😒 😒 .....
کریس : اهم ، خب اس ام هنوز پولمو نداده
سهون : بکش کنار ... ول خرج اکسو وارد میشود
من - ایول😍
رستوراندار : اینم خالیه...شما مارو چی گیر اوردین؟
- اینم؟؟؟ سهون یااااا
سهون : یادم نبود ، اس ام پول منم نداده
سوهو : اس ام پول هیچکدوممونو نداده اما من یکم پول دارم
-بعله دیگه پول دار اکسو😍
سهون : ببخشید
لوهان : سهون یا تقصیر کریسه میخواست وعده الکی نده
کریس : خیلی خب ...سوهو یا میانادا(ببخشید)
سوهو زد زوی شونه کریس و یه لبخند خوشگل زد :
نوش جونت دوست من
رفتیم سمت پارک و دوچرخه هارو برداشتیم
من و غزل و کریس و سهون و چان و بکهیون و سوهو و چن
بقیه رفتن والیبال
داشتیم با دوچرخه میرفتیم که چن گفت :
یا چقد اروم میرید دخترا یکم تند تر ماست خوردید؟
من : إ ...نه بابا دو ساعت پیش کیمچی تند خوردیم
غزل تا میتونی پا بزن
سهون : کیمچی تند...؟ ولی تو نون برنجی خوردیا
چان : خخخخ ، تیکه انداخت باهوش
ازشون زدیم جلو تقریبا نمیتونستیم ببینیمشون
کریس : هعععییییی دختراااااا اروم دور نشید با شمام
من: مگه ماست خوردیدددد؟؟؟؟
غزل : مین کی اروم راست میگه خیلی دور شدیم
من : ولششش
اوووووووووووووو ( یه سیم یا یه طن
۳۱.۵k
۲۱ آذر ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.