همان طور که بنده در اغلب شعر هایم

همان طور که بنده در اغلب شعر هایم
سرودم
تا زمین نخوری راه رفتن را یاد نخواهی
گرفت
تا صفر بی اثر کله گنده نگیری بیست هم
نخواهی گرفت
و تا سختی نبینی مرد کار نخواهی شد
و یا مثلاً تا نخوری
زدن رو یاد نمی گیری🍃🕊️
روزی بنده از یک جای به بلندی ۲۰متر
توسط چند آدم نالایق
حل داده شدم به پایین در اون لحظه
که دل از جایش تکان می خوره
بنده فقط لحظه ای متوجه شدم که
دارم سقوط می کنیم که نزیک
به زمین بودم آنهم با سرو گردن
همان لحظه بود با خود گفتم
اینطوری حتما میری و یا ناقض میشی
یکدفعه ای هردو دستم را آوردم جلو
و آن ضربه به هردو دستم وارد شد
زنده ماندم ولی هردو دستم شکست
لحظه ای بعد که از خاک پا شدم
دیدم که هردو دستانم کج و افتادن
و اون لحظه و در آن جمعی که
بنده چنین حل دادن مقصر اصلی
فقط یک شخص بود
همونجا بود و بهش گفتم برو
دعا کن زنده نمونم و دستم خوب نشه
حتماً جونتو می گیرم
خلاصه خوب شد ولی دردی که تو سینه
موند هنوز همون جا مانده💔🚶
دیدگاه ها (۱)

تو اگر برویی و با من بیگانه شوییباز پروانه میشممیان تو و اون...

اون وقت که اینا هردو دستم را شکستندبنده ۱۴سال ام بود و اونای...

بی تو جهان بلکه جان را چه کنمبی تو یک غریبه ام من آشنا را چه...

قدر گل را نه خریدار و نه فروشنده و نه گیرنده ندانست جز همان ...

فاصله ای برای زنده ماندن جیمین روی زانوهایش جلوی من ماند، مث...

دوست دختر اجاره ای

کپشن خیلی بیش از حد مهم☆خانم گفت:مگه اونا برات چیکار کردن که...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط