هیچ می گویی

هیچ می گویی
اسیری داشتم
حالش چه شد ؟

خستهٔ من
نیمه جانی داشت،
احوالش چه شد...؟

#محتشم_کاشانی
دیدگاه ها (۱۳۲)

این پست را سکوت میکنم تو بنویس......تو بنویس.....بنویس از دل...

رژ لب قرمزم را آزادانه میکشم روی لب هایم،با دامن_کوتاه گل دا...

میروم خسته و افسـرده و زارسـوی منزلگــه ویرانه خویشبه خـدا م...

آخر شب دادگاهی تشکیل میدهم و میشوم بازپرسِ مجرمی که خودم ه...

ببین می‌توانی بمانی، بمان...

دوستان یه خبر بد..-۱مادر بزرگم خیلی دوسش داشتم مرد-۲عموم جال...

شعر

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط