غم دل با تو نگویم

غم دل با تو نگویم

که نداری غم دل
با کسی حال توان گفت
که حالی دارد...

👤 سعدی
دیدگاه ها (۱)

منتو را ،،در خوابهایم زندگی می کنم و در بیداری زار می زنم ،،...

سر می‌روم از خویشاز گوشه گوشه فرو می‌ریزمو عطر تو رسوایم می‌...

ماییم و شب تار و غم یار و دگر هیچصبر کم و بی تابی بسیار و دگ...

‌اندکــی با تو گفتم غـــم دل ،ترسیــدمکه دل آزرده شوی ور نه ...

خبر از غم بدهم یا که نگویم چیزی؟چه بگویم که به گفتن نرود درد...

زندگی ادامه دارد حتی وقتی تو دیگر توان ادامه‌اش را نداری...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط