سجاده گشودم که بخوانم غزلم را
سجاده گشــودم که بخوانم غزلـــم را
سمتی که تویی،
عقربه ی قبله نما رفت!
در بین غــــزل نـــــامِ تو را داد زدم ،
داد
آنگونه که تا آن سر این کوچه ،
صدا رفت!
بیرون زدم از خانه ؛
یکی پشتِ سرم گفت:
این وقتِ شب این شاعر دیوانه ،
کجا رفت؟!
من بودم و زاهد ،
به دو-راهی که رسیدیم
من سمتِ شما آمدم ؛
او سمتِ خدا رفت
#fuoad
سمتی که تویی،
عقربه ی قبله نما رفت!
در بین غــــزل نـــــامِ تو را داد زدم ،
داد
آنگونه که تا آن سر این کوچه ،
صدا رفت!
بیرون زدم از خانه ؛
یکی پشتِ سرم گفت:
این وقتِ شب این شاعر دیوانه ،
کجا رفت؟!
من بودم و زاهد ،
به دو-راهی که رسیدیم
من سمتِ شما آمدم ؛
او سمتِ خدا رفت
#fuoad
- ۱.۵k
- ۰۱ مرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط