تقصیر خودم نیست اگر داغ و کبودم

تقصیر خودم نیست اگر داغ و کبودم

حرف تو که آید به میان ،

سخت حسودم

تقصیر تو هم هست که با طرز نگاهت،

آرام خزیدی به تن و تارم و پودم

می خواستم از جاذبه ات فاصله گیرم،

اما نشد و عشق تو سر زد به وجودم

ای کاش فقط سر زده بود آمد و ماند و

در گیر خودش کرد من و بود و نبودم

تکثیر شدی در همه ی ثانیه هایم

در خوابم و در اشکم و در ذکرو سجودم

آنقدر که جز چهره ی تو هیچ ندیدم

آنقدر که جز وصف تو چیزی نسرودم

با حضرت حافظ کمی از عشق تو گفت

فرمود مراعات کنم حد و حدودم


#fuoad
دیدگاه ها (۸)

بی مرز تر از عشقم و بی خانه تر از بادای فا...

سجاده گشــودم که بخوانم غزلـــم راسمتی که تویی،عقربه ی قبله ...

چه شیرین آمدی , شوری به دل انداختی رفتینگاهی کردی و کار دلم ...

من چنان عاشق رویت ،که ز خود بی‌خبرمتو چنان فتنه ی خویشی ،که ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط