دلبرا

دلبرا،
خورشید تابان
ذرّه‌ای از روی توست
اهل دل را قبله، 
محرابِ 
خمِ ابروی توست ...
دیدگاه ها (۲)

فرسوده استگام‌هایم از رفتن در تاریکیبه ستوه آمده‌اندتنم آرزو...

بــــرای رفتن .. چمدان می بندند بــــرای مــاندن .. دل ! مـن...

با تـو بودن را فقط شبها به رویا دیده امکاش امشب خواب من تنها...

شب بـہ شب منتظر قاصدڪے میمانم تا خبر از تو رساند بـہ تنِ بے...

با دل شکسته‌ام چه کنم؟ در کوی عشق، بی‌صدا مانده‌ام. چشمم ب...

دلنوشته های من

سید عرشی شعر عاشقانه

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط