فرسوده است گامهایم از رفتن در تاریکی به ستوه آمدهاند تنم آرزوی فراموشی را دارد ولی هنوز قلبم چون شمعی میسوزد و من برین کوره راههای ناهموار به امید دیدار تو روان هستم. #بیژن_جلالی
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.