هر شب
هر شب
با وساطت یک قرص سفید
چمدان چشمهایم را میبندم
و به سمت خوابهای تو راه میافتم!
به سمت دستهایت
که خواب رفتهاند
وَ چشمهایت
که خواب ماندهاند از دیدنم
به رؤیای تو که پا میگذارم
زیر پایم خالی میشود!
میدانم صبح نشده
بلند میشوم،
با چمدانی پر از گریه
به خانهی تنهاییام باز میگردم...
#مینا_آقازاده
با وساطت یک قرص سفید
چمدان چشمهایم را میبندم
و به سمت خوابهای تو راه میافتم!
به سمت دستهایت
که خواب رفتهاند
وَ چشمهایت
که خواب ماندهاند از دیدنم
به رؤیای تو که پا میگذارم
زیر پایم خالی میشود!
میدانم صبح نشده
بلند میشوم،
با چمدانی پر از گریه
به خانهی تنهاییام باز میگردم...
#مینا_آقازاده
۳۰۰
۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.