گاهی حواسم را پرت می کنم

گاهی حواسم را پرت می کنم
می افتد
جایی حوالی خیال ِ تو
و دلم گرم می شود به داشتنت
و تو امّا
چگونه
اینقدر بی منی؟
دیدگاه ها (۲)

تا به کی باید رفت از دیاری به دیار دیگر نتوانم ، نتوانم جستن...

باور ڪڹ آڹ میم مالڪیتی ڪہ بہ آخر اسمم اضافه میڪردے زیباتریڹ ...

اگر مستانه ی عشقم !تویـی مقصـــــود و محبوبــــم ...

از سکوتم می نویسم تابدانی خسته‌امبی‌هوایت کنج پستوهای غم یخ ...

دلم دایم بهانه تو را می‌گیرد جز اینکه دوست داشتنت را برایش ش...

خیال داشتنتمثل یک شب آرام و رویایی استکه ستاره ها در آن می ر...

خودم را کشان کشان می رسانم خانه و روی تخت پرت می کنمپلک های ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط