از سکوتم می نویسم تابدانی خستهام

از سکوتم می نویسم تابدانی خسته‌ام


بی‌هوایت کنج پستوهای غم یخ بسته ام


بی‌تو بی‌تابی دراین برزخ به‌جانم خمیه زد


من هنوز این بغض را ازرفتنت نشکسته‌ام
دیدگاه ها (۳)

اگر مستانه ی عشقم !تویـی مقصـــــود و محبوبــــم ...

گاهی حواسم را پرت می کنممی افتدجایی حوالی خیال ِ توو دلم گرم...

آخرم را شنیده ای اما ...در دلت هیچ التهابی نیست با تو مرگ و ...

مــواظب خوبی ‌هـایت بـاش..روزڪَــار..دلســوز ڪسی نیستاز احسا...

ای جان من خسته درمانده فدایتمن منتظرم بشنوم از دور صدایت شای...

بیا و بخند…بیا برویم هرجا شد!دلم این روزها ، شده سیاه چاله…ع...

ای جان من خسته درمانده فدایتمن منتظرم بشنوم از دور صدایت شای...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط