مافیا قدرتمند من پارت

مافیا قدرتمند من پارت «3»


3سال بعد
(اینجا ا/ت 6سالشه و تهیونگ 10 کرم ادمین😂😂)

ویو سیان :الان 3ساله که لونا جدا شدم دلم واقعا برای دختر کوچولوم میسوزه احساس میکنم هر روز داره افسرده تر میشه با اینکه سنی نداره برا همین تصمیم گرفتم ازدواج کنم یکیو میشناسم همکار قدیمیم لیسان البته ون قبلا ازدواج کرده و یه دختر بچه هم داره به اسم میا که الان باید5سالسش باشه ونم سال پیش از شوهرش جدا شد برا همین رفتم و عقدش کردم که شاید با دخترش ا/ت کوچولوم از این حال در بیاد

دو روز بعد

سیان :ا/ت. ا/ت بابا کجایی
ا/ت اینجام باباجون سلامم وو سلام خانوم
لیسان سلام دخترم خوبی
ا/ت ببخشید خانم ولی شما که مادر من نیستید
سیان چرا عزیزم از این به بعد (لیسان خانم مادرته و میا خواهرت
ا/ت اما من خودم مامان دارم (داد و عصبی)
سیان اگه مامان داری الان کجاس ها (داد)
( ا/ت گریش گرفت و سریع به سمت اتاق رفت و در محکم بست)
لیسان :سیان چرا بابچه این طوری صحبت کردی گناه داره (ای حقه باز عنتر😂)


خوب بچه شرط 10لایک
پارت های بعدی طولانیه😎
دیدگاه ها (۰)

از این میترسم😢💔

هرچی شد تو کامنت ها بگیناینجا فقط تویی و شانست 😂😂👌

تویی و شانست😂😂😂

جدی میفرمایید🤣🤣😎

پارت ۹۴ فیک ازدواج مافیایی

پارت ۹۶ فیک ازدواج مافیایی

پارت ۸۳ فیک ازدواج مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط