پارت

#پارت56
کیان:کـــــــــیــــــــــانــــــــا،چیکار میکنی؟؟
حالا بین این سروصدای بچه ها و حرص خورد من این کرم بیشعور داشت میخندید،روبروش نشستمو با دستم زدم تو سرش و گفتم:بزغاله دارم میزنمت میخندی؟؟
کرم:اخه جوجه من که با این چیزا دردم نمیگیره،خندمم واسه حرص خوردن توه
+حرص خوردن من خنده داره؟
کرم:خیلی
یه بیشعور زیر لبی گفتم خواستم برم که دستمو گرفت وگفت:کیانا
برگشتم سمتش ولی برگشتن من هم زمان شد بالیوان آبی که کرم ریخت توصورتم
یه لحظه رفتم داخل شوک وقتی به خودم اومدم با جیغ گفتم:کــــــــــــرم بخدا میکشم تورو،ای خدااااااااااامن به ریش بابام خندیدم بااین شوهر کردم غلط کردم،اقامن به کی بگم غلط کردم ای خداا
با این حرفم بچه ها بودن که یهو منفجرشدن از خنده
کرم:فک کردی بزنی میزارم راحت بری و بهم بخندی نخیر خاله سوسکه بزنی بعدش همینه...
اینقده از دستش کفری بودم که دلم میخاست کلشو بکنم،یکی از دمپایی رو فرشیا رو از کنار تخت برداشتمو پرت کردم سمتش و گفتم:گمشو بیشعور،بخدا دستم بهت برسه میکشمت.....
ملیسا:خواهرم اینقده حرص نخور پاشو،پاشو لباستووعوض کن شدی عین موش اب کشیده،حاضرشو بریم گردش
+ملیسا همش یه لیوان اب بود شدم عین موش اب کشیده؟؟؟؟
ملیسا:اره،خیلی هم شبیه شدی،یه لیوان یایه سطل نداره که
+گمشو باباحوصلتو ندارم
و هم زمان بلند شدم برم حاضر بشم واوناهم رفتن بیرون......
#loveintime
لطفابرای دوستانتون به اشتراک بزارید🙏👆
@roman._.loveintime
دیدگاه ها (۱)

#پارت57وقتی اماده شدم و رفتم داخل محوطه کل بچه ها اونجا بودن...

#پارت58پسره الاغ،یکی نیست به منه خر بگه میزاشتی هر گوری دلش ...

#پارت55جولیا:خب برو بچ کجا بریم گردش خوش بگذرونیم؟؟؟هرکی یه ...

#پارت54وقتی از خواب بیدار شدم صدای کسی نمیومدم حتما رفتن گرد...

꧁ 𝘿𝙖𝙧𝙠 𝙡𝙞𝙛𝙚 ꧂𝙥𝙖𝙧𝙩³¹......: هوفف خدایا چه گیری افتادیمبا حرص ...

ازدواج از روی اجبار۲ پارت ۱۶

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط