پارت 29
پارت 29
عشق در بیمارستان
شیرین) من میخام برم خونه
شهاب) الان میبرمت خونه
شیرین) اول میخام مامان رو ببینم
شهاب) باشه، عشقم شالتو درس کن
شیرین) باشه ـ
شیرین رف مامانش رو دید و شهاب شیرین رو برد خونه
محسن به شهاب زنگ زد
مکالمه ی محسن و شهاب
محسن) سلام داداش خوبی
شهاب) سلام چاکریم
محسن) کوکا میخام بیرون از شهر کار دارم بابا هم میخاد مامان رو ببره دکتر خارج، تو شیرین رو ببر خونت مواضبش باش
شهاب) رو چِشَم، اگه چیزی نیاز دارین بهم بگو که براتون بیارم
محسن) نه قربونت خدافظ
شهاب) خدافظ
پایان مکالمه
شیرین) شهاب چی شده؟
شهاب قضیه رو میگه به شیرین
شیرین) آ اها باشه خب ینی من بیام خونت
شهاب) اوم اره
شیرین) خب من برم وسایلمو جمع کنم
شهاب) باشه منتظرتم
شیرین) باش
شیرین وسایلشو جمع میکنه و میره خونه شهاب
شیرین) خونت خیلی تمیزه، ریخت و پاش نمیکنی
شهاب) نه من زیاد نمیام خونه
شیرین) اهاا، خب من وسایلمو کجا بزارم؟
شهاب) بیا این اتاق وسایلتو بزار، اگه میخای برو بخاب تخت تمیزه هیچکس روش نخابیده
شیرین) اهوم ممنون عشقم
شهاب) خاهش میکنم
شیرین) راستی هنوز اتاقت تمش مشکیه
شهاب) اره
شیرین) اومم ولی به نظرم صورتیش کن
شهاب) خنده) هالا تو گیر دادی به صورتی اصن این اتاق مال تو هرچی میخای توش بزار و کاری به اتاق من نداشته باش زندگیم
شیرین) بچگانه) عع باشه، ولی من فقط دوتا از عروسکامو اوردم اونا موندن تو خونه
شهاب) با خنده) عشقم تو نگران عروسکاتی؟
شیرین) اره خب کی باهاشون بازی کنه
شهاب) آیی من فدای دخترم بشم (بغلش کرد)
شیرین) خدانکنه زندگیم
خب شام چی درس کنم؟
شهاب) چیزی ندارم که درس کنی الان سفارش میدم
شیرین) عع، باشه
شهاب) چی میخای بخوری زندگیم
شیرین) نمیدونم مرغ سوخاری خوبه؟
شهاب) باشه الان سفارش میدم
شیرین) ممنون...
عشق در بیمارستان
شیرین) من میخام برم خونه
شهاب) الان میبرمت خونه
شیرین) اول میخام مامان رو ببینم
شهاب) باشه، عشقم شالتو درس کن
شیرین) باشه ـ
شیرین رف مامانش رو دید و شهاب شیرین رو برد خونه
محسن به شهاب زنگ زد
مکالمه ی محسن و شهاب
محسن) سلام داداش خوبی
شهاب) سلام چاکریم
محسن) کوکا میخام بیرون از شهر کار دارم بابا هم میخاد مامان رو ببره دکتر خارج، تو شیرین رو ببر خونت مواضبش باش
شهاب) رو چِشَم، اگه چیزی نیاز دارین بهم بگو که براتون بیارم
محسن) نه قربونت خدافظ
شهاب) خدافظ
پایان مکالمه
شیرین) شهاب چی شده؟
شهاب قضیه رو میگه به شیرین
شیرین) آ اها باشه خب ینی من بیام خونت
شهاب) اوم اره
شیرین) خب من برم وسایلمو جمع کنم
شهاب) باشه منتظرتم
شیرین) باش
شیرین وسایلشو جمع میکنه و میره خونه شهاب
شیرین) خونت خیلی تمیزه، ریخت و پاش نمیکنی
شهاب) نه من زیاد نمیام خونه
شیرین) اهاا، خب من وسایلمو کجا بزارم؟
شهاب) بیا این اتاق وسایلتو بزار، اگه میخای برو بخاب تخت تمیزه هیچکس روش نخابیده
شیرین) اهوم ممنون عشقم
شهاب) خاهش میکنم
شیرین) راستی هنوز اتاقت تمش مشکیه
شهاب) اره
شیرین) اومم ولی به نظرم صورتیش کن
شهاب) خنده) هالا تو گیر دادی به صورتی اصن این اتاق مال تو هرچی میخای توش بزار و کاری به اتاق من نداشته باش زندگیم
شیرین) بچگانه) عع باشه، ولی من فقط دوتا از عروسکامو اوردم اونا موندن تو خونه
شهاب) با خنده) عشقم تو نگران عروسکاتی؟
شیرین) اره خب کی باهاشون بازی کنه
شهاب) آیی من فدای دخترم بشم (بغلش کرد)
شیرین) خدانکنه زندگیم
خب شام چی درس کنم؟
شهاب) چیزی ندارم که درس کنی الان سفارش میدم
شیرین) عع، باشه
شهاب) چی میخای بخوری زندگیم
شیرین) نمیدونم مرغ سوخاری خوبه؟
شهاب) باشه الان سفارش میدم
شیرین) ممنون...
۲.۸k
۲۳ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.