part
part 151
کوچولو هست رفتم قایم شدمو گوشیمو برداشتمو فیلم گرفتم جنیور جعبه رو باز کرد دید یه حلقست باهم داشتن صحبد میکردن صداشونو نشیدم که جنیور جعبه حلقه رو داد دست املی هم جعبرو باز کردو با گفتن چیزی حلقه رو دستش کرد دوباره میلی یچیزی گفت درست نشنید ولی درمورد بغل کردن بود که جنیور بغلش کرد بغضم گرفته بود ویدیو رو قط کردمورفتم خونه
وقتی وارد خونه شدم بغضم ترکیدو بی صدا گریه میکردم چرا باید اینجوری میشد جنیور تو چرا من اصلا مجبورت نکردم باهام باشی من ازت نخواستم باهام باشی من هیچ وقت بهت نگفتم عاشقتم پس چرا از پشت ضربه زدی چرا اینجوری کردی من بهت گفتم برو به زندگیت برس چرا وقتی عاشقت شدم از پشت خنجر زدی اخه من چیکار کردم که باید مامان بزرگمو بابامو ازدست بدم دنیل بهم خیانت کنه وقتی تازه فک کردم که یه برادر دارم منو مجبوربت ازدواج گنه و بعد از این که عاشقش شدم بهم خیانت کنه اخه من چه گوهی خوردم که دارم اینجورب تقاص پس میدم ها چرا من باید اینقدر زجر بکشم خدااا چرا من؟
روی تخت ولو شدمو زار زار گریه کردم بعد چند مین تصمیم گرفتم دیگه نبینمش ویدیو و درخواست طلاق رو میفرستم دادگاه تا دادگاه تشکیل بشه یه مدت میرم خارج تا چشام بهش نیفته نمیخوام با دیدنش عذاب بکشم ولی باید قبل رفتن شرکتو بسپورم هارو و یکم پول بای خرجم بگیرم
وسایلای مورد نیازمو برداشتمو کمد لباسمو خالی کردم چمدونمو بستم رفتم بیرون تاکسی گرفتمو رفتم خونه هارو زنگو زدم که درو باز کرد نرفتم داخل
هارو: نمیای تو
سوزومه: نه فقط میخواستم بگم یه مدتی نیستم مراقب شرکت باش
هارو: اوکی ولی کجامیخوای بری
سوزومه: هیچ جا فقط یکم میخوام استراحت کنم
هارو: سوزومه بهم دروغ نگو از چهره رنگ پردت معلومه
سوزومه: بخواطر همینم میگم یکم خستو میخوام استراحت کنم
هارو: اوکی هرجور راحتی عزیزم
سوزومه: بعدا میبینمت
کوچولو هست رفتم قایم شدمو گوشیمو برداشتمو فیلم گرفتم جنیور جعبه رو باز کرد دید یه حلقست باهم داشتن صحبد میکردن صداشونو نشیدم که جنیور جعبه حلقه رو داد دست املی هم جعبرو باز کردو با گفتن چیزی حلقه رو دستش کرد دوباره میلی یچیزی گفت درست نشنید ولی درمورد بغل کردن بود که جنیور بغلش کرد بغضم گرفته بود ویدیو رو قط کردمورفتم خونه
وقتی وارد خونه شدم بغضم ترکیدو بی صدا گریه میکردم چرا باید اینجوری میشد جنیور تو چرا من اصلا مجبورت نکردم باهام باشی من ازت نخواستم باهام باشی من هیچ وقت بهت نگفتم عاشقتم پس چرا از پشت ضربه زدی چرا اینجوری کردی من بهت گفتم برو به زندگیت برس چرا وقتی عاشقت شدم از پشت خنجر زدی اخه من چیکار کردم که باید مامان بزرگمو بابامو ازدست بدم دنیل بهم خیانت کنه وقتی تازه فک کردم که یه برادر دارم منو مجبوربت ازدواج گنه و بعد از این که عاشقش شدم بهم خیانت کنه اخه من چه گوهی خوردم که دارم اینجورب تقاص پس میدم ها چرا من باید اینقدر زجر بکشم خدااا چرا من؟
روی تخت ولو شدمو زار زار گریه کردم بعد چند مین تصمیم گرفتم دیگه نبینمش ویدیو و درخواست طلاق رو میفرستم دادگاه تا دادگاه تشکیل بشه یه مدت میرم خارج تا چشام بهش نیفته نمیخوام با دیدنش عذاب بکشم ولی باید قبل رفتن شرکتو بسپورم هارو و یکم پول بای خرجم بگیرم
وسایلای مورد نیازمو برداشتمو کمد لباسمو خالی کردم چمدونمو بستم رفتم بیرون تاکسی گرفتمو رفتم خونه هارو زنگو زدم که درو باز کرد نرفتم داخل
هارو: نمیای تو
سوزومه: نه فقط میخواستم بگم یه مدتی نیستم مراقب شرکت باش
هارو: اوکی ولی کجامیخوای بری
سوزومه: هیچ جا فقط یکم میخوام استراحت کنم
هارو: سوزومه بهم دروغ نگو از چهره رنگ پردت معلومه
سوزومه: بخواطر همینم میگم یکم خستو میخوام استراحت کنم
هارو: اوکی هرجور راحتی عزیزم
سوزومه: بعدا میبینمت
- ۳.۷k
- ۱۹ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط