chand Partyدوست پسر نگران من
chand Party:دوست پسر نگران من
تهیونگ: اروم دستی به موهاش کشیدم اون قدری درد داشت که حتی وقتی بیهوشه هم معلومه درد داره همینکه رسیدیم بیمارستان از درد بیهوش شد و بهش سرم وصل کردن
ا/ت: وقتی چشم هام رو باز کردم هنوز هم درد. داشتم وقتی به اطراف نگاه کردم تهیونگ رو دیدم که کنار تخت بود و داشت موهام رو نوازش میکرد که.....
تهیونگ: حالت خوبه بیبی؟
ا/ت: اوهوم بهترم چیشد یه دفعه؟
تهیونگ: همین که رسیدیم بیمارستان از درد بیهوش شدی چرا بیدارم نکردی همون موقع
ا/ت: نمیخواستم اذیت بشی
تهیونگ: حال تو از هرچیزی واسه یم ن مهم تره ولی قول بده دفعه ی بعد بیدارم کنی باشه؟
ا/ت: باشه
ادمین: وبعدش هم ا/ت بعد از چند روز حالش خوب شد و تهیونگ ا/ت رو تنبیه کرد که دفعه ی بعد بهش خبر بده حالش بده
امیدوارم حمایت شه😿
تهیونگ: اروم دستی به موهاش کشیدم اون قدری درد داشت که حتی وقتی بیهوشه هم معلومه درد داره همینکه رسیدیم بیمارستان از درد بیهوش شد و بهش سرم وصل کردن
ا/ت: وقتی چشم هام رو باز کردم هنوز هم درد. داشتم وقتی به اطراف نگاه کردم تهیونگ رو دیدم که کنار تخت بود و داشت موهام رو نوازش میکرد که.....
تهیونگ: حالت خوبه بیبی؟
ا/ت: اوهوم بهترم چیشد یه دفعه؟
تهیونگ: همین که رسیدیم بیمارستان از درد بیهوش شدی چرا بیدارم نکردی همون موقع
ا/ت: نمیخواستم اذیت بشی
تهیونگ: حال تو از هرچیزی واسه یم ن مهم تره ولی قول بده دفعه ی بعد بیدارم کنی باشه؟
ا/ت: باشه
ادمین: وبعدش هم ا/ت بعد از چند روز حالش خوب شد و تهیونگ ا/ت رو تنبیه کرد که دفعه ی بعد بهش خبر بده حالش بده
امیدوارم حمایت شه😿
- ۸.۰k
- ۰۶ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط