chand Partyدوست پسر نگران من
chand Party:دوست پسر نگران من
تهیونگ: رفتم و کیسه ی ابگرم رو آوردم و ا/ت رو گذاشتم تو بغلم آروم و کیسه ی ابگرم رو اروم گذاشت زیر دل ا/ت
تهیونگ: دماش خوبه؟
ا/ت:(اروم سرش رو تکون داد)
ادمین: چند لحظه ای گذشته بود ولی درد ا/ت نه تنها خوب نمیشد بلکه بیشتر هم میشد و تهیونگ نگران تر از قبل ا/ت توی خواب و بیداری بود و اروم ناله میکرد از درد
(منحرفا)
تهیونگ: ا/ت اینجوری نمیشه باید بریم بیمارستان (نگران)
ا/ت: چیزی نیست تهیونگ خودش خوب میشه
تهیونگ: انتظار داری همینجوری وایسم که خودش خوب شه؟ نگاه کن رنگ و رو نداری
ادمین: وتهیونگ این رو گفت و بلند شد و لباس هاش رو پوشید و بعدش هم لباس های ا/ت رو براش پوشید و اروم ا/ت رو براید بغل کرد و برد سمت ماشین و به سمت بیمارستان حرکت کردن
امیدوارم حمایت شه😿
تهیونگ: رفتم و کیسه ی ابگرم رو آوردم و ا/ت رو گذاشتم تو بغلم آروم و کیسه ی ابگرم رو اروم گذاشت زیر دل ا/ت
تهیونگ: دماش خوبه؟
ا/ت:(اروم سرش رو تکون داد)
ادمین: چند لحظه ای گذشته بود ولی درد ا/ت نه تنها خوب نمیشد بلکه بیشتر هم میشد و تهیونگ نگران تر از قبل ا/ت توی خواب و بیداری بود و اروم ناله میکرد از درد
(منحرفا)
تهیونگ: ا/ت اینجوری نمیشه باید بریم بیمارستان (نگران)
ا/ت: چیزی نیست تهیونگ خودش خوب میشه
تهیونگ: انتظار داری همینجوری وایسم که خودش خوب شه؟ نگاه کن رنگ و رو نداری
ادمین: وتهیونگ این رو گفت و بلند شد و لباس هاش رو پوشید و بعدش هم لباس های ا/ت رو براش پوشید و اروم ا/ت رو براید بغل کرد و برد سمت ماشین و به سمت بیمارستان حرکت کردن
امیدوارم حمایت شه😿
- ۱۴.۲k
- ۰۴ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط