تصادف
تصادف
پارت ۲۴
بابای ته:سلام پسرم امشب یه جشن داریم با دوست دخترت بیا
-باشه
گوشیو خاموش کردم
میدونستم چه مرگشه
بازم انتقام
دارم برات
زمین گرده بابا جان
(پرش زمانی ساعت 8 شب)
(ا.ت ویو)
لباسی که ته برام خریده بود پوشیدم مشکی بود و نصبتن کوتاه ارایش هم کردم موهامم شونه کردم خب اماده امادم
-بیب اماده ای؟
+وایسا نیم بوتام بپوشم
در اتاق باز کردم که نفسش بند اومد
دهنش اندازه یا تونل باز شد
+یا خدا چت شد
-مثل یه فرشته شدی
کراواتشو گرفتم سمت خودم کشیدم گفتم
+توهم جذاب شدی ددی
-با این همه جذابیت قول نمیدم به فاکت ندم بیبی
+من هر تنیی باشه قبول میکنم ددی
+اخ من فدا این ددی گفتنات(وادفاک؟)
لباشو رو لبام گذاشت بعد یه بوسه کوتاه جدا شد
-چیزایی که گفتم یادته؟
+یس
رسیدیم اونجا
دستش جلو اورد که دستمو تو دستش حلقه کردم رفتیم داخل
همه نگاها برگشت سمت ما
پدر ته اومد سمتمون به تهیونگ دست بده که ته بدون محل دادن بهش رد شد
بابای ته:ایشون؟
-زنمه نادیا اسلایدر
بابای ته:عو دختر فِرد
+بله جناب
رفتیم داخل چند دقیقه نشستیم شرابامون بهم کوبیدیم
-به سلامتی خودمو عشقم
یه پوزخندی زدم
+وقتشه بدو
با سرعت از عمارت دویدیم رفتیم بیرون که
بمممممممممممممم
عمارت رفت تو هوا و منفجر شد
جیغی از خوشحالی کشیدم که ته جلوم زانو زد بهم گفت
-نادیا قبول میکنی برا همیشه مال من بشی؟
+بعد ابن همه اتفاق بلاخره مال هم شدیم معلومه قبوله
طرح لبخندت تهیونگ
خندیدنت
زیباییت
میخوام همش مال من باشه
جز من کسی خنده هات نبینه
تهیونگ سمتم اومد دستامو گرفت گفت
-تو مال منی پس نشونت میدم چی لیاقتته پرنسس
+راستی ته فلور کشتی؟
-اره قشنگم
+ولی من میخواستم بهش تف کنم
-ها؟ (با خنده)
+اخه اون بی پدر مادر سوسک بهت گفت ددی منم میخواستم بهش تف کنم بگم گمشو سلیطه تهیونگ مال منه هرکی نگاش کنه گاییده میشه
-بیخیال گذشت همه چی دیگه خوب پیش میره قول میدم
+میخواستم بهش بگم تهیونگمو بده برم
-قشنگم:)
+از همه به طرز عجیبی متنفرم تهیونگ بدید من بعد همتون گمشید(داد)
-کسی اینجا نیس(با خنده) من مال توهم تو هم مال منی کسی هم نمیتونه مارو از هم جدا کنه پس خیال راحت
+ته من خوابم میاد
-وسط احساسات بودم
پایان
امیدوارم از این فیک خوشتون اومده باشه تو کامنتا نظر بدین دوستون دارم باییی🌚🌝
پارت ۲۴
بابای ته:سلام پسرم امشب یه جشن داریم با دوست دخترت بیا
-باشه
گوشیو خاموش کردم
میدونستم چه مرگشه
بازم انتقام
دارم برات
زمین گرده بابا جان
(پرش زمانی ساعت 8 شب)
(ا.ت ویو)
لباسی که ته برام خریده بود پوشیدم مشکی بود و نصبتن کوتاه ارایش هم کردم موهامم شونه کردم خب اماده امادم
-بیب اماده ای؟
+وایسا نیم بوتام بپوشم
در اتاق باز کردم که نفسش بند اومد
دهنش اندازه یا تونل باز شد
+یا خدا چت شد
-مثل یه فرشته شدی
کراواتشو گرفتم سمت خودم کشیدم گفتم
+توهم جذاب شدی ددی
-با این همه جذابیت قول نمیدم به فاکت ندم بیبی
+من هر تنیی باشه قبول میکنم ددی
+اخ من فدا این ددی گفتنات(وادفاک؟)
لباشو رو لبام گذاشت بعد یه بوسه کوتاه جدا شد
-چیزایی که گفتم یادته؟
+یس
رسیدیم اونجا
دستش جلو اورد که دستمو تو دستش حلقه کردم رفتیم داخل
همه نگاها برگشت سمت ما
پدر ته اومد سمتمون به تهیونگ دست بده که ته بدون محل دادن بهش رد شد
بابای ته:ایشون؟
-زنمه نادیا اسلایدر
بابای ته:عو دختر فِرد
+بله جناب
رفتیم داخل چند دقیقه نشستیم شرابامون بهم کوبیدیم
-به سلامتی خودمو عشقم
یه پوزخندی زدم
+وقتشه بدو
با سرعت از عمارت دویدیم رفتیم بیرون که
بمممممممممممممم
عمارت رفت تو هوا و منفجر شد
جیغی از خوشحالی کشیدم که ته جلوم زانو زد بهم گفت
-نادیا قبول میکنی برا همیشه مال من بشی؟
+بعد ابن همه اتفاق بلاخره مال هم شدیم معلومه قبوله
طرح لبخندت تهیونگ
خندیدنت
زیباییت
میخوام همش مال من باشه
جز من کسی خنده هات نبینه
تهیونگ سمتم اومد دستامو گرفت گفت
-تو مال منی پس نشونت میدم چی لیاقتته پرنسس
+راستی ته فلور کشتی؟
-اره قشنگم
+ولی من میخواستم بهش تف کنم
-ها؟ (با خنده)
+اخه اون بی پدر مادر سوسک بهت گفت ددی منم میخواستم بهش تف کنم بگم گمشو سلیطه تهیونگ مال منه هرکی نگاش کنه گاییده میشه
-بیخیال گذشت همه چی دیگه خوب پیش میره قول میدم
+میخواستم بهش بگم تهیونگمو بده برم
-قشنگم:)
+از همه به طرز عجیبی متنفرم تهیونگ بدید من بعد همتون گمشید(داد)
-کسی اینجا نیس(با خنده) من مال توهم تو هم مال منی کسی هم نمیتونه مارو از هم جدا کنه پس خیال راحت
+ته من خوابم میاد
-وسط احساسات بودم
پایان
امیدوارم از این فیک خوشتون اومده باشه تو کامنتا نظر بدین دوستون دارم باییی🌚🌝
۳۳.۲k
۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.