پارتهشتم

پارت:هشتم
.
فصل:دوم
.
¤این آته دیگه..ات
+چیه*آروم*
¤سلام کن*آروم*
*زود برگشتم و گفتم*
+سلام من کار دارم باید برم* تند*
* ویو تهیونگ *
چقدر خوشگل شده..نه تهیونگ تو نباید عاشقش بشی
*ویو اعضا و دخترا*
@ هی چرا ات فرار کرد یا من اشتباه میکنم
⊙اشتباه میکنی عجله داره باید بره سر قرارش
# پس چرا اومد
⊙بخاطر من
♤چی چه ربطی به تو داره
⊙خب (همه ی ماجرا رو توضیح داد)
همش همینه
٪ پس بگو سر خودت رو به باد دادی
@ عا راستی بعد دوسال دیگه از ات چیزی نگفتی چرا؟
⊙ ات دید که دارم به شما خبرچینی میکنم به من گفت دیگه به
شما چیزی نگم
¤بیشتر تهدید کرد
شرط ها ^_^
لایک :۱۲
کامنت:۱۶
دیدگاه ها (۲۰)

پارت:نهم.فصل:دوم♤پس بگو حتی وقتی با منم حرف میزدی دستپاچه می...

پارت:دهم .فصل:دوم+*زود جا خالی دادم با مخ افتاد تو یخچال زود...

پارت:هفتم .فصل:دوم¤خیلی خب لوس نشو بگو ببینم...تو چرا انقدر ...

پارت:ششم .فصل:دوم شرط نداریم همین امروز پارت چهارم رو میزارم...

گل وحشی منپارت ۶ ویو اتخیلی واقعا درد داشتم که تهیونگ از اتا...

وقتی دخترشو دوست نداشت 💔ویو اتصبح مثل همیشه از خواب بلند شدم...

نام فیک: عشق مخفیPart: 46ویو ات*شب شد و مهمونا اومدن*رنگ رو ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط