بسم الله الرحمن الرحیم
بسم الله الرحمن الرحیم
پاسخ قسمت دوم :
بنابراین به غیر از یک فقیه و مجتهد واجد شرایط، دیگری نمیتواند رهبری چنین نظامی را بر عهده گیرد.
ب)- سند شرعی = فقهی :
بیتردید مبحث ولایت فقیه، مانند: نماز، روزه، حج، جهاد و ...،یک مبحث فقهی باشد؛ یعنی موضوع،احکام و چارچوب هایش در فقه = احکام مطرح میشود.
از اینرو، قبل از هر اشارهای در پاسخ، بدون تعارف باید اذعان داشت که اگر کسی میخواهد در مورد یک موضوع فقهی اگر چه احکام طهارت باشد، به لحاظ سند تحقیق نماید، حتماً باید با عزمی راسخ و همتی والا، به تحصیل در رشته فقه و اصول بپردازد. کار رشته فقه، همین بررسی اسناد معتبر در منابع فقهی قرآن، حدیث و ... میباشد.
فقه همان حقوق است، و اینطور نیست که علم حقوق در هر جامعه و مکتبی مستلزم چهار سال تحصیل موفق در رشته حقوق باشد وهم چنین علم به شاخههای تخصصی حقوق مدنی، حقوق کیفری، حقوق جزا، حقوق تجارت، حقوق بین الملل و ...؛ چند سال دیگر تحصیل تخصصی بخواهد، اما نوبت به حقوق در اسلام فقه که رسید،نه تنهانیازی به تحصیل در رشته فقه نداشته باشد، بلکه در یک صفحه بشود موضوع را طرح نمود و اسنادش را نیز ارائه داد!
پیشینه در فقه:
چنین نیست که ولایت فقیه، یک مدل پیشنهادی جدید باشد.
اگر چه منابع و کتب بسیاری از بین رفته، ولی دست کم مستندات و آثار باقی مانده، نشان میدهد که مقوله ولایت فقیه، از زمان شیخ مفید (متوفای 413 ه ق)؛ به صورت مدون مورد بحث فقهی و کلامی قرار گرفته است و تمامی فقهای شیعه، اصل آن را قبول دارند، اگر چه برخی درباره گستره یا حدود اختیارات ولی فقیه در زمان غیبت،بحثهایی داشتهاند.
پیشینه در مقام عمل : غیبت حضرت ولی عصر، امام مهدی علیه السلام، رویدادی است که همگان را شامل گردیده است و تازمان ظهور ایشان ادامه خواهد داشت؛اما عدم امکان حضور امام معصوم علیه السلام در همهجا، یا دسترسی راحت همگان به ایشان، هیچگاه میسر نبوده است؛ لذا نمایندگانی به این سو وآن سو میفرستادند و دستور به اطاعت و پیروی از ایشان می دادند، که همان ولایت فقیه است، اگر چه حکومت نداشته باشند.
فقیه دارای ولایت است: اگر چه مردم چه خواص در مراکز علمی حوزوی و دانشگاهی و چه عموم، پس از انقلاب اسلامی و سپس استقرار نظام جمهوری اسلامی ایران، با مقوله ولایت فقیه آشنا و آشناتر شده اند، اما واقع این است که دست کم شیعیان، مکلفند که یا خودشان تحصیل نموده، مجتهد و فقیه شوند، و یا به یک فقیه واجد شرایط که اصطلاحا به او مرجع تقلید گفته میشود، رجوع نموده و در احکام از آن فقیه تبعیت نمایند.(ادامه دارد...)
پاسخ قسمت دوم :
بنابراین به غیر از یک فقیه و مجتهد واجد شرایط، دیگری نمیتواند رهبری چنین نظامی را بر عهده گیرد.
ب)- سند شرعی = فقهی :
بیتردید مبحث ولایت فقیه، مانند: نماز، روزه، حج، جهاد و ...،یک مبحث فقهی باشد؛ یعنی موضوع،احکام و چارچوب هایش در فقه = احکام مطرح میشود.
از اینرو، قبل از هر اشارهای در پاسخ، بدون تعارف باید اذعان داشت که اگر کسی میخواهد در مورد یک موضوع فقهی اگر چه احکام طهارت باشد، به لحاظ سند تحقیق نماید، حتماً باید با عزمی راسخ و همتی والا، به تحصیل در رشته فقه و اصول بپردازد. کار رشته فقه، همین بررسی اسناد معتبر در منابع فقهی قرآن، حدیث و ... میباشد.
فقه همان حقوق است، و اینطور نیست که علم حقوق در هر جامعه و مکتبی مستلزم چهار سال تحصیل موفق در رشته حقوق باشد وهم چنین علم به شاخههای تخصصی حقوق مدنی، حقوق کیفری، حقوق جزا، حقوق تجارت، حقوق بین الملل و ...؛ چند سال دیگر تحصیل تخصصی بخواهد، اما نوبت به حقوق در اسلام فقه که رسید،نه تنهانیازی به تحصیل در رشته فقه نداشته باشد، بلکه در یک صفحه بشود موضوع را طرح نمود و اسنادش را نیز ارائه داد!
پیشینه در فقه:
چنین نیست که ولایت فقیه، یک مدل پیشنهادی جدید باشد.
اگر چه منابع و کتب بسیاری از بین رفته، ولی دست کم مستندات و آثار باقی مانده، نشان میدهد که مقوله ولایت فقیه، از زمان شیخ مفید (متوفای 413 ه ق)؛ به صورت مدون مورد بحث فقهی و کلامی قرار گرفته است و تمامی فقهای شیعه، اصل آن را قبول دارند، اگر چه برخی درباره گستره یا حدود اختیارات ولی فقیه در زمان غیبت،بحثهایی داشتهاند.
پیشینه در مقام عمل : غیبت حضرت ولی عصر، امام مهدی علیه السلام، رویدادی است که همگان را شامل گردیده است و تازمان ظهور ایشان ادامه خواهد داشت؛اما عدم امکان حضور امام معصوم علیه السلام در همهجا، یا دسترسی راحت همگان به ایشان، هیچگاه میسر نبوده است؛ لذا نمایندگانی به این سو وآن سو میفرستادند و دستور به اطاعت و پیروی از ایشان می دادند، که همان ولایت فقیه است، اگر چه حکومت نداشته باشند.
فقیه دارای ولایت است: اگر چه مردم چه خواص در مراکز علمی حوزوی و دانشگاهی و چه عموم، پس از انقلاب اسلامی و سپس استقرار نظام جمهوری اسلامی ایران، با مقوله ولایت فقیه آشنا و آشناتر شده اند، اما واقع این است که دست کم شیعیان، مکلفند که یا خودشان تحصیل نموده، مجتهد و فقیه شوند، و یا به یک فقیه واجد شرایط که اصطلاحا به او مرجع تقلید گفته میشود، رجوع نموده و در احکام از آن فقیه تبعیت نمایند.(ادامه دارد...)
- ۱۱۴
- ۰۴ دی ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط