تو را بانو نامیدهام

تو را بانو نامیده‌ام
بسیارند از تو بلندتر، بلندتر
بسیارند از تو زلال‌تر ، زلال‌تر

اما بانو تویی
از خیابان که می‌گذری
نگاه کسی را به دنبال نمی‌کشانی
کسی تاج بلورینت را نمی‌بیند
کسی بر فرش سرخ  زیر پایت نگاهی نمی‌افکند

و زمانی که پدیدار می‌شوی
تمامی رودخانه‌ها به نغمه در‌می‌آیند
در تن من
زنگ‌ها  آسمان را می‌لرزانند
تنها تو و من
تنها تو و من، عشق من
به آن گوش می‌سپریم



#دلنوشته_های_کوچه_پشتی
https://telegram.me/joinchat/BYIBETypQYYlvvnrZeAdZA
دیدگاه ها (۳)

"کلنا عباسک یا زینب"ما را ز خاندان کرم آفریده‌اند یک موج از ...

"کلنا عباسک یا زینب"در سینه شراره های غم میریزیمخون، پای ورو...

می شود بی خیال بغض هایی شدکه ایدئولوژی خاص خود را دارند...،و...

هر بعد از ظهر همین استبویِ ادکلنِ ِ تنهایی ام،کافه را بر می ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط