این غزالِ غزلم , نافه یِ خوشبو دارد .
این غزالِ غزلم , نافه یِ خوشبو دارد .
چون به صحرایِ ادب , ضامنِ آهودارد.
((( مظهرِ عشق )))
جلوه ای از حیِِّ داور : مادر است .
دلبر و سالار و سرور : مادر است .
* حاکم و فرمانروایِ قلب ها .
همچو ایزد , نا مکرّر : مادر است .
چون زلالِ چشمه یِ آبِ حیات .
صاف و شفّاف و مطهّر : مادر است .
* در دلِ طوفان و امواجِ بلا .
غمگسار و یار و یاور : مادر است .
مَحرمِ اَ سرار و رازِ خاندان .
آن وجودِ نازپرور : مادر است .
* بر فرازِ قلّه هایِ آرزو .
مِهر و هم ماهِ منوّر : مادر است .
از تبارِ آن عروسانِ چمن .
دلنشین و دلرباتر : مادر است .
بی ریا و صادق و سنگ ِصبور .
گوهری در ملکِ باور : مادر است .
آنکه دارد , لوحِ تقدیر از خدا .
هم ز حیدر هم پیمبر : مادر است .
آنکه دارد شافعی چون فاطمه .
در کنارِ حوضِ کوثر : مادر است .
آنکه در هجرانِ فرزندانِ خویش .
چشمِ دل را دوخته بر در : مادر است .
آنکه گِرد شمعِ دل , پروانه وار .
بگذرد از بال و از پر : مادر است .
* آنکه در شادیِِّ دلبندانِ خود .
گم شود پاهایش از سر : مادر است .
آنکه خاکِ پا و گَردِ راه اوست .
زیورِ دیهیم و افسر : مادر است .
آنکه از دنیا و دین , تا ملکِ عشق .
جمله را کرده مسخّر : مادر است .
** آنکه شد در زیرِ پایِ خسته اش .
** جنّت و مینو مقرّر : مادر است .
آنکه از داغِ عزیزی , بی امان .
تا دمِ مرگ است مضطر : مادر است .
ای دلا : در هجرتِ هر مادری .
ناله یِ فرزند : مادر مادر است .
** تا ابد در این نهیبِ حادثه .
همدمِ گل هایِ پر پر : مادر است .
ای زمین : بنگر که این مهمانِ تو .
لؤلؤ و مرجان و گوهر : مادر است .
* کعبه یِ مقصودِ اربابِ سخن .
زینتِ هر کِلک و دفتر : مادر است .
** در گلستانِ دلارایِ اِرم .
خوشتر از یاسِ معطّر : مادر است .
بی گمان شیرازه یِ عشق , ای عظیم .
از ازل تا روزِ محشر : مادر است .
========================
شاعر= عبدالعظیم عربی از خوزستان .
چون به صحرایِ ادب , ضامنِ آهودارد.
((( مظهرِ عشق )))
جلوه ای از حیِِّ داور : مادر است .
دلبر و سالار و سرور : مادر است .
* حاکم و فرمانروایِ قلب ها .
همچو ایزد , نا مکرّر : مادر است .
چون زلالِ چشمه یِ آبِ حیات .
صاف و شفّاف و مطهّر : مادر است .
* در دلِ طوفان و امواجِ بلا .
غمگسار و یار و یاور : مادر است .
مَحرمِ اَ سرار و رازِ خاندان .
آن وجودِ نازپرور : مادر است .
* بر فرازِ قلّه هایِ آرزو .
مِهر و هم ماهِ منوّر : مادر است .
از تبارِ آن عروسانِ چمن .
دلنشین و دلرباتر : مادر است .
بی ریا و صادق و سنگ ِصبور .
گوهری در ملکِ باور : مادر است .
آنکه دارد , لوحِ تقدیر از خدا .
هم ز حیدر هم پیمبر : مادر است .
آنکه دارد شافعی چون فاطمه .
در کنارِ حوضِ کوثر : مادر است .
آنکه در هجرانِ فرزندانِ خویش .
چشمِ دل را دوخته بر در : مادر است .
آنکه گِرد شمعِ دل , پروانه وار .
بگذرد از بال و از پر : مادر است .
* آنکه در شادیِِّ دلبندانِ خود .
گم شود پاهایش از سر : مادر است .
آنکه خاکِ پا و گَردِ راه اوست .
زیورِ دیهیم و افسر : مادر است .
آنکه از دنیا و دین , تا ملکِ عشق .
جمله را کرده مسخّر : مادر است .
** آنکه شد در زیرِ پایِ خسته اش .
** جنّت و مینو مقرّر : مادر است .
آنکه از داغِ عزیزی , بی امان .
تا دمِ مرگ است مضطر : مادر است .
ای دلا : در هجرتِ هر مادری .
ناله یِ فرزند : مادر مادر است .
** تا ابد در این نهیبِ حادثه .
همدمِ گل هایِ پر پر : مادر است .
ای زمین : بنگر که این مهمانِ تو .
لؤلؤ و مرجان و گوهر : مادر است .
* کعبه یِ مقصودِ اربابِ سخن .
زینتِ هر کِلک و دفتر : مادر است .
** در گلستانِ دلارایِ اِرم .
خوشتر از یاسِ معطّر : مادر است .
بی گمان شیرازه یِ عشق , ای عظیم .
از ازل تا روزِ محشر : مادر است .
========================
شاعر= عبدالعظیم عربی از خوزستان .
۵.۴k
۱۰ مرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۲۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.