دوباره شب شد

دوباره شب شد ....
قبل از بستنِ پلک هایمان در اتاقهایی گرم و آرام؛
به یاد اتاقهای سوت و کوری باشیم که دیگر دیواری ندارد، سقفی ندارد، حتی پدر، مادر.. وکودکی هم ندارد..
چه غریبند اتاقهای بی سرنشین.. وچه غریب تر.. سرنشینهای معصومی که ناگهان شادیهایشان پاییز شد ، تنها شدند و در این حجم تلخ ثانیه هایِ بُهت زده، ازسرمای پاییز نه ! که ازسرمای بی کسی می لرزند..
یک شانه و این همه درد؟!
به زمین بگویید مهربان تر باشد..
به زمین بگویید مهربان تر باشد!!

#ایرانم_تسلیت
#کوردهاتسلیت
#کرمانشاه_تسلیت
دیدگاه ها (۹۸)

در حقیقت آدم ها هیچکس را ندارنداین را آدم روزهای جمعهازجاهای...

من به بی‌رحمی «اتفاق» معتقدم. اینکه وقتی میفته، می‌خواد زندگ...

▪ ️مگر هست پاییز از این غمگین تر▪ ️مگر هست داغ از این سنگین ...

به آرومی پایین اومد قطره اشکی که از شبِ قبل گوشه ی چشمش جا خ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط