رمان فیک پارت شرط کامنت لایک تا

رمان فیک پارت 9 شرط کامنت 30لایک 3تا
ج:داشتم کلافه میشدم که یهو نامجون ماشینو نگه داشت( لامبورگینی)
نگا من کرد
چونمو گرفت و گفت
ن:نظرت چی جلو چشما دوستات مال خودم کنمت پرنسس؟ 😈🙊
ج:بعد از این حرفش گرمی ل.باش روی ل.بام حس کردم
میخواستم راهی پیدا کنم که پسش بزنم پس با پا زدم جایی که نباید میزدم( مثبت فکرا میدونن🤣😈)
که دیدم عقب رفت اما جلوی رزی و لیست چیزی نگفت
ن:پدصگ واقعا محکم زد اما نخواستم جلو چشما دوستاش ضایع کنم پس درست نشستم کمربند مو بستم دستی لای موهام کشیدمو گفتم
محکم بشینید!
ج:هممون کمربندامونو بستیم انقدر تند پاشو گذاشت رو پدال خیلی سریع بود جوری که چسبیده بودم به صندلی نمیتونستم صاف بشینم گفتم
الاغ اروم بروووو( داد)
ن:نشنیدم چی گفتی؟؟
ج:همین که شنوفتی
ن:کند رفتنم ی شرطی داره
ج:چی؟
دیدم لبشو جلو اورد گفت
ن:علاوه بر این باید بهم بگی عشقم
ج: عمرا
ن:باشه😈هرجور که راحتی
سرعت ماشینو بیشتر کردم
ج:شرط دیگه نداری؟
دیدم وایساد ماهم از فرصت استفاده کردیم در ماشینو وا کردیم جنی و لیسا در رفتن اما من از این، شانسا ندارم
که یهو دست منو گرفت گفت
ن:شما کجا؟ هنوز به شرطی که گفتم عمل نکردی
ج:تا خواستم حرف بزنم یهو.....
دیدگاه ها (۰)

رمان فیک پارت 9شرک لایک ها بالای 5ل:نامحون کدوم خری؟ که دیدم...

رمان فیک پارت 5شرط کامنت 30ج:بدو بدو کیفمو ورداشتم که برم که...

رمان فیک پارت 6 شرط کامنت بالای 20کوک نگاه من کرد امد سمتم گ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط