$عشق در نگاه اول♡
*پارت. 1*
ات ویو
بوقققققققق (صدای زنگ گوشی)وای این دیگه کودوم ک**عهه تریاکی اعظمه
مکالمه ات و دوسش(ات رو با ♤و دوسش رو با این♧)
♤بنال
♧این چ طرض حرف زنده میگم میای بریم بار
♤ارع ساعت 7بیا دنبالم بای
پایان مکالمه
بعد از حرف زند با کلویی رفتم ی حموم ۲۰مینی و بعدش آماده شدم رفتم پایین صبحونه رک خوردم و راهی مدرسه شدم
وقتی رسیدم تبغ معمول همیشه ملیسا و دوستاش داشتن با اون اکیپ 7نفره لاس میزدن کوک هم ک از ملیسا بدش میومد تا منو دید اومد پیش بامن مشغول حرف زدن شد قشنگ داشتم فشار خوردن ملیسا رو میدیدم ک یهو کوک دستمو گرفت برد پیش دوستاش و اکیپ ملیسا برای اینک حرص ملیسا رو در بیاره برگش گفت معرفی میکنم دوس دخترم ات خوب من ک بدم نیومد چون روش کراش بودم
کوک ویو
صبح از خواب نازم بلند شدم رفتم پایین اجوما برام صبحونه حاظر کرد بود نشست خوردمبعدش حاظر شدم رفتم مدرسه داشتم با اکیپمون حرف میزدیم ک ملیسا و دوستاش اومدن ملیسا داش با من لاس میزد ک ات اومد من از موقعی ک ات رو دیدم عاشقش شدم اسم این عشق عشق در نگاه اول بود رفتم پیش ات داشتم باهاش حرف میزدم قشنگ متوجه این بودم ک ملیسا داره فشار میخوره من برای اینک حرص بدمش دست ات رو گرفتم بردم پیش اکیپمو و ملیسا و دوستاش به همشون گفتم معرفی میکنم دوس دخترم ات وقتی اینو گفتم گرمی لبای ات رو حس کردم اون داشت منو ب*و*س میکرد منم همراهیش کردم
ملیسا ویو
هه ات فکر کرده کی هس ک نزدیک کوک میشه دارم برات ات خانوم رو ب بچه ها کردمو گفتم بریم
شرایط پارت بعد ۱۰لایک 🖤
۱۰ کامنت 🤍
ببخشید اگر بد بود❤️🩹
ات ویو
بوقققققققق (صدای زنگ گوشی)وای این دیگه کودوم ک**عهه تریاکی اعظمه
مکالمه ات و دوسش(ات رو با ♤و دوسش رو با این♧)
♤بنال
♧این چ طرض حرف زنده میگم میای بریم بار
♤ارع ساعت 7بیا دنبالم بای
پایان مکالمه
بعد از حرف زند با کلویی رفتم ی حموم ۲۰مینی و بعدش آماده شدم رفتم پایین صبحونه رک خوردم و راهی مدرسه شدم
وقتی رسیدم تبغ معمول همیشه ملیسا و دوستاش داشتن با اون اکیپ 7نفره لاس میزدن کوک هم ک از ملیسا بدش میومد تا منو دید اومد پیش بامن مشغول حرف زدن شد قشنگ داشتم فشار خوردن ملیسا رو میدیدم ک یهو کوک دستمو گرفت برد پیش دوستاش و اکیپ ملیسا برای اینک حرص ملیسا رو در بیاره برگش گفت معرفی میکنم دوس دخترم ات خوب من ک بدم نیومد چون روش کراش بودم
کوک ویو
صبح از خواب نازم بلند شدم رفتم پایین اجوما برام صبحونه حاظر کرد بود نشست خوردمبعدش حاظر شدم رفتم مدرسه داشتم با اکیپمون حرف میزدیم ک ملیسا و دوستاش اومدن ملیسا داش با من لاس میزد ک ات اومد من از موقعی ک ات رو دیدم عاشقش شدم اسم این عشق عشق در نگاه اول بود رفتم پیش ات داشتم باهاش حرف میزدم قشنگ متوجه این بودم ک ملیسا داره فشار میخوره من برای اینک حرص بدمش دست ات رو گرفتم بردم پیش اکیپمو و ملیسا و دوستاش به همشون گفتم معرفی میکنم دوس دخترم ات وقتی اینو گفتم گرمی لبای ات رو حس کردم اون داشت منو ب*و*س میکرد منم همراهیش کردم
ملیسا ویو
هه ات فکر کرده کی هس ک نزدیک کوک میشه دارم برات ات خانوم رو ب بچه ها کردمو گفتم بریم
شرایط پارت بعد ۱۰لایک 🖤
۱۰ کامنت 🤍
ببخشید اگر بد بود❤️🩹
۱.۸k
۰۳ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.