[ای آتش سودای تو خون کرده جگرها, بر باد شده در سر سودای ت
[ای آتش سودای تو خون کرده جگرها, بر باد شده در سر سودای تو سرها, در گلشن امید به شاخ شجر من, گلها نشکفند و برآمد نه ثمرها, ای در سر عشاق ز شور تو شغبها, وی در دل زهاد ز سوز تو اثرها, آلوده به خونابهی هجر تو روانها, پالوده ز اندیشهی وصل تو جگرها, وی مهرهی امید مرا زخم زمانه, در ششدر عشق تو فرو بسته گذرها, کردم خطر و بر سر کوی تو گذشتم, بسیار کند عاشق ازین گونه خطرها,
۲.۰k
۲۶ تیر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.