شب دردناک

شب دردناک
پا ت ۳

ات : چیه خندیدن هم جرمه
خانم/پ: دختر حواب من رو نده بعدشم تو خونه مردم هر هر میکنید
ات : باشه بابا کاری نکردیم که
خانم/پ: تا وقتی عمارت ما آماده میشی اینجایم ولی ات مراقب رفتار هات باش الان بیایید پایین
خانم پارک سمته در‌ رفت و از اتاق خارج شد ات خنده ای کرد و شوهوآ زود گفت
شوهوآ: هیس هنوز نرفته
با لحنه خواهرش ادا در آورد و گفت
ات : هیس هنوز نرفته
شوهوآ: ای بابا ساکت من میرم خواهری تو هم بیا
شوهوآ بلند شد سمته در رفت و شیطون خانم گل کرد و پالشت را برداشت سمته شوهوآ پرت کرد و خورد تو سرش
ات شروع به خندیدن کرد تا جون داشت به سقف خیره شده بود و می‌خندید
شوهوآ لب پایینش را گاز گرفت و با عصبانیت گفت
شوهوآ: ای بابا ات دیونم کردی ...
ات : خوشگل شدی موهات ...
بعد از حرفش خنده ای کرد و شوهوآ موهایش که شلخته شده بود رو دستی کشید و گفت
شوهوآ: اوف ات بیا دیگه پایین شیطون بازی ها هم بزار کنار
از اتاق خارج شد و ات هم گوشیش را برداشت با لبخندی که رو لبش بود از اتاق خارج شد خرگوشی را تو راه رو دید
ات : وششش تو از کجا اومدی
زود سمته خرگوش رفت ولی خرگوشه سمته پله ها رفت آروم با خودش گفت
ات: گیرت ميندازم کوچولو
زود سمته پله ها رفت خرگوشه از پله ها بالا رفت ات هم به دنبال اش می‌رفت
از پله ها دور شدن و سمته راه رو رفتن اخره راه رو فقد یه اتاق بود و خرگوشه وارد اون اتاق شد و در نیم باز زود ات هم وارد اتاق شد و پسری را با بالا تنه لخت دید که مشغول شانه کردن موهایش بود نگاهش را به ات دوخت دختره شوکه ایستاده بود و آب دهنش را قورت داد و دست هایش رو هم گرفته بود و انگشت هایش را فشار میداد پسره با همان حالت سمته ات رفت و جلوش ایستاد
جونکوک: خدمتکار جدید هستی
ات نگاهی که به زمین دوخت بود رو به جونکوک دوخت و شوکه گفت
ات : هوییی چی میگی خودت خدمتکاری
دیدگاه ها (۴)

شب دردناک پارت ۴جونکوک: آهان پس یعنی مهمونا از خارجی که اومد...

شب دردناک پارت ۵با خوردن قهوه ها همه مشغول بودن و آقایون راج...

شب دردناک پارت ۲سمته پله ها. رفتن و از پله ها بالا رفتن اتاق...

شب دردناک پارت ۱ از در بزرگ فروگاه بیرون رفتن چمدان به دست س...

( گناهکار ) 57 part یون بیول روی تختش نشست و دلخور گفت یون ب...

( گناهکار ) ۱۱۲ part روی صندلی جلوی میز آرایش نشسته، با تعجب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط